رادیو کودک

در این سرویس شما می توانید به دریایی از پادکست در زمینه های کودک، تغذیه، خانواده و سلامتی، داستان های صوتی، بازی های رایگان و ... دسترسی داشته باشید.

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر
قصه-صوتی-اشتباه-جوجه-کبوتر-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
کبوتری بود که چهار جوجه داشت سه تا جوجه با طوق قهوه ای و و یک جوجه عجیب و غریب. سه جوجه طوق قهوه ایی داشتند و جوجه آخر گردنش سفید و بدون طوق بود. همه جوجه ها برای گردش و تفریح و بازی می رفتند و فقط جوجه آخری توی لانه می ماند. داستان"اشتباه جوجه...
دختر زیبایی به نام شهرزاد از وقتی به دنیا اومد نمی تونست درست راه برود در هنگام به دنیا اومدنش عضله پاش صدمه دیده بود و دکتر ها هم دیر فهمیده بودند بخاطر همین شهرزاد خانم خیلی سریع نمی تونست راه بره سریع بدوئه، در ورزش های خاصی شرکت کنه، یا حتی با...
قصه-صوتی-مهربونی-چقدر-خوبه-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
توی یه باغ بزرگ گل های رنگارنگی با هم زندگی می کردند، هر روز صبح خورشید خانم روی سر گل ها دست می کشید و اونها رو بیدار می کرد. تا اینکه یک روز علفی توی باغ در آمد و گل ها با دیدن علف خیلی ناراحت شدند و می خواستند که باغبان بوته علف را از باغ گل بکند...
قصه-صوتی-مرغ-مزرعه-مادر-بهتریه-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
توی یک مزرعه سر سبز و قشنگ خانم مرغه دنبال یک آشیونه می گشت. سحر و سپهر که با پدرشون توی انبار رفته بودند، خانم مرغه را دیدند که روی چند تخم نشسته بود. سپهر و سحر از آن روز به بعد هر روز چند بار برای دیدن خانم مرغه می رفتند. اماخانم مرغه برای خوردن...
قصه-صوتی-اشتباه-سینا-کوچولو-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
مادر یک روز به سینا گفت من چند روز مرخصی گرفتم تا خانه تکانی عید را انجام بدهیم. مادربزرگ و خاله ناهید برای کمک به آنها آمدند. سینا دوست داشت که کمک کند. و دوست داشت که ظرف ها را خشک کند اما یکی از ظرف ها را شکست و دست سینا برید. داستان" اشتباه سینا...
قصه-صوتی-کتاب-آسمانی-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
علی کوچولو با پدر و مادر و مادر بزرگش زندگی می کرد و هر روز بعد از رفتن مادر و پدر به سر کار، با مادر بزرگش می ماند. ماه رمضان بود و علی هر روز به مادر بزرگ کمک می کرد. علی همچنین هر روز با مادر بزرگ قرآن می خواند و گاهی معنی کلمات را می پرسید. این...
این قصه دارای ۴ فایل صوتی است
قصه-صوتی-اسب-مهربان-و-بره-کوچولو-با-صدای-مریم-نشیبا
در مزرعه ای زیبا اسبی با پدر و مادرش زندگی می کرد. دراین مزرعه بره ای هم زندگی می کرد. یک روز که مادر بره کوچولو قصد داشت که بره اش را به بیرون مزرعه ببرد، اسب کوچولو از خانم گوسفند خواست تا بره را پیش او بگذارد تا با هم بازی کنند. بره و اسب کوچولو...
قصه-صوتی-مزرعه-عجیب-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
توی شهری دور آقای موافق یک اسباب بازی فروشی داشت و دوست داشت که همه بچه های شهر اسباب بازی هایی را که دوست دارند داشته باشند. یک روز پدری پیش او آمد و برای پسرش سفارش مزرعه حیوانات را داد. آقای موافق شروع به ساخت مزرعه با حیوانات مختلف و گاری و ......
قصه-صوتی-یه-اشتباه-کوچولو-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
توی یه دشت بزرگ چند تا مزرعه بود که کشاورزها با حیواناتشون اونجا زندگی می کردند. هر کدام از حیوانات مسئولیت و کاری داشتند. توی یکی از مزرعه ها خانم مرغه صاحب چند جوجه شده شده بودند. بین جوجه ها جوجه ایی بود با دم بلند طلایی که بهش دم طلایی می گفتند...
قصه-صوتی-هرکاری-یه-راهی-داره-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
توی یه جنگل قشنگی حیوانات زیادی زندگی می کرد و از بین جنگل رودخانه ایی می گذشت. یک روز طوفانی آمد و فردا صبح همه حیوانات با تعجب دیدند که آب رودخانه در حال قطع شدن است. قرار شد آقا کلاغه برای پیدا کردن دلیل قطعی آب پرواز بکنه تا از بالا ببینه چرا آب...
قصه-صوتی-مسابقه-نقاشی-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
میمون کوچولو هر وقت با اسباب بازی هاش بازی می کرد آنها را جمع نمی کرد و مادرش از این موضوع ناراحت بود. یک روز در جنگل قرار شد که مسابقه نقاشی گذاشته شود و میمون کوچولو هم خیلی خوشحال شد و چون نقاشی اش خوب بود فکر می کرد که در مسابقه اول می شود. اما...
قصه-صوتی-دفتر-نقاشی-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
روز تولد پرستو بود و دوست های پرستو برای او هدیه های قشنگی آورده بودند. زهرا کوچولو برای پرستو یک دفتر نقاشی هدیه آورده بود. پرستو خیلی خوشحال شد چون پرستو عاشق نقاشی کشیدن بود. پدر پرستو برای او یک جعبه مداد رنگی خریده بود . این برنامه درفصل زمستان...
قصه-صوتی-سفر-قطره-کوچولو-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
باران می بارید و قطره های آب همه جا می ریختند. اما یک قطره آب روی سنگ ماند و هر چقدر دوست هایش صدایش کردند، پایین نیامد که نیامد. قطره ها رود کوچکی شدند و با هم به سمت باغ رفتند. اما قطره کوچولو دوست داشت به دریا برود و با باد همراه شد. داستان"سفر...
قصه-صوتی-باغبان-باشی-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
باغبان باشی در حال شخم زدن زمین بود و بعد هم به باغچه کود داد و شاخه ها را هرس کرد. فصل بهار رسید و باران بارید و درخت ها که تشنه آب و غذا بودند، بیدار شدند و دیدند باغبان مهربان برای بیدار شدنشان همه چیز را آماده کرده است. درخت ها کود و آب خوردند و...
(گزارشی از نشست تخصصی آسیب شناسی ادبیات کودک) سرویس خبر:از سوی خانه ادبیات، نشست آسیب شناسی ادبیات کودک با حضور جمعی از شاعران ونویسندگان عصر روز هفدهم تیرماه در آستانه روز ملی ادبیات کودک ونوجوان در محل کافه تجریش شهر کرمان برگزار شد. حسین شهابی...

صفحه‌ها