دختر زیبایی به نام شهرزاد از وقتی به دنیا اومد نمی تونست درست راه برود
در هنگام به دنیا اومدنش عضله پاش صدمه دیده بود و دکتر ها هم دیر فهمیده بودند
بخاطر همین شهرزاد خانم خیلی سریع نمی تونست راه بره
سریع بدوئه، در ورزش های خاصی شرکت کنه، یا حتی با بچه ها بتونه خوب بازی کنه
همیشه در بازی با بچه ها کنار می شست و نگاهشون می کرد
یه روزی با اصرار مادرش تصمیم گرفت که با بچه ها بازی کنه اما خیلی سریع برگشت و گفت
به دلیل اینکه اون ها سریع بازی می کنند من نمی تونم پا به پاشون بازی کنم
بخاطر همین می ترسم بازی شون رو خراب کنم
مامان شهرزاد تصمیم گرفت شهرزاد رو به هر روز به پارک ببره و
سعی کنه بچه هایی که بازی های خیلی پر جنب و جوش انجام نمی دن رو پیدا کنه
و شهرزاد رو تشویق کنه که با اون ها بازی کنه
اولین روزی که با شهرزاد رفتن پارک اتفاق جالبی افتاد
شهرزاد خیلی سریع تونست با بچه هایی که تاپ و سرسره بازی می کردن دوست بشه
و باهاشون بازی کنه
روزهای بعدی که به پارک رفتن شهرزاد تونست بازی های دیگری هم با بچه ها انجام بده
بازی هایی مثل گرگم به هوا، لی لی و ...
تو راه برگشت به خانه مامان شهرزاد بهش گفت
با اینکه شهرزاد بخاطر پاهایش نمیتونه یه سری از بازی ها و فعالیت ها رو انجام بده
اما اون باید بتونه فعالیت های مناسب خودش رو پیدا کنه و انجامشون بده
ما به دلایل مختلف که دست خودمون نیست (مثل همین پای تو) نمی تونیم همه کارهای دلخواهمان را انجام بدیم
اما نباید از کارهایی که می توانیم انجام بدیم صرف نظر کنیم
تو نمیتونی سریع بدوی اما میتونی بازی های زیادی انجام بدی که نیاز به دویدن سریع ندارن
ما هیچ وقت نباید خودمون رو از اون چیزی که به ما لذت میده و باهاش خوشحالیم، محروم کنیم.
افزودن دیدگاه جدید