- رادیو کودک
- قصه کودکانه
- مهدکودک های تهران
- مهدکودک در نیاوران
- مهدکودک در سعادت آباد
- مهدکودک در شهرک غرب
- مهدکودک در پاسداران
- مهدکودک در تهرانپارس
- مهدکودک در جردن
- مهدکودک در میرداماد
- مهدکودک در تهرانسر
- مهدکودک در قیطریه
- مهدکودک غرب تهران
- مهدکودک شرق تهران
- مهدکودک در اقدسیه
- مهدکودک در دولت
- مهدکودک در مرزداران
- مهدکودک در جنت آباد
- مهدکودک در یوسف آباد
- مهدکودک در شیخ بهایی
- مهدکودک در میدان شهدا
- مهدکودک در منظریه
- مهدکودک در اختیاریه و منظریه
- مهدکودک در بلوار کشاورز
- مهدکودک در خیابان امام خمینی
- مهدکودک های پونک و سردار جنگل
- مهدکودک در پیروزی، نیروی هوایی
- مهدکودک در شهر زیبا، سازمان آب
- مهدکودک در میرزای شیرازی
- مهدکودک در کرج، مهرشهر، منظریه
- مهدکودک در الهیه
- مهدکودک در شهران شمالی و جنوبی
- مهدکودک های میدان توحید، ستارخان
- مهدکودک در آیت اله کاشانی، سازمان برنامه
- مقالات لکنت زبان در کودکان
- لکنت زبان در کودکان ۲ و ۳ ساله
- لکنت زبان در کودکان ۴ و ۵ ساله
- لکنت زبان در کودکان ۶ و ۷ ساله
- لکنت زبان ناشی از ترس کودکان
- گفتار درمانی کودک ۲ ساله
- درمان لکنت زبان در طب سنتی
- گفتار درمانی کودک ۳ ساله
- گفتار درمانی کودک ۴ ساله
- گفتار درمانی کودک ۵ ساله
- هزینه گفتار درمانی
- بازی های گفتار درمانی
- گفتار درمانی آنلاین کودکان
- سن مناسب کودک برای گفتار درمانی
- متخصص گفتار درمانی کودکان در تهران
- موز و لکنت زبان
- روانشناس کودک
- آتلیه کودک در تهران
- مدرسه در نیاوران
- تبلیغ در سایت رادیوکودک
تبهای اولیه
پیمان نامه بین المللی حقوق کودک از سوی سازمان ملل متحد با آرمان حمایت از حقوق کودکان دنیا و بهبود زندگی آنان به تصویب رسیده است. شاید تعجب کنید اگر بدانید این پیمان نامه تنها ۲۰ سال دارد و در ایران تنها ۱۵ سال از تصویب آن می گذرد.
بنا بر تعریفی که...
پی پی جوراب بلند یک دختر ۹ ساله است. همه کسانی که او را می شناسند او را عجیب و غریب می دانند. او روش ویژه ای برای انجام کارهایش دارد که همه را به شگفتی وا می دارد. بچه ها او را دوست دارند و با او به آن ها خیلی خوش می گذرد و اما "آدم بزرگ ها" گاهی از...
وقتی ویلبر به دنیا آمد یک خوک زردنبو و لاغر بود برای همین آقای ارابل صاحب او تصمیم گرفت او را سر به نیست کند چون یک چنین خوکی دردسر ساز است. اما فرن، دختر آقای ارابل با خواهش و البته گریه فراوان پدرش را راضی کرد که در تصمیمش تجدید نظر کند.
پدر هم...
چند روز است که آلفونس دیگر همان آلفونس همیشگی نیست. از شیطنت و بازیگوشی خبری نیست خیلی جدی شده و نگران به نظر می رسد. چرا؟ چون به زودی مدرسه ها باز می شوند و او برای اولین بار به مدرسه می رود.
"کجاست آن آلفونس همیشگی" داستانی است برای همه کودکانی که...
فرانکلین خیلی هیجان زده است. او صبح خیلی زود برای رفتن به مدرسه آماده شده است. اما او کم کم احساس می کند که یک قورباغه تو شکمش می جهد و ....
"فرانکلین به مدرسه می رود" از مجموعه داستان هایی است که به نام فرانکلین ها مشهور است و به ترس ها، نگرانی...
"یک چیز دیگر" شبیه هیچ کس نیست. به همین خاطر هم دوستی ندارد. او خیلی دوست دارد که شبیه دیگران باشد و همه ی تلاشش را می کند اما بی فایده است. تا این که روزی یک چیز دیگر در خانه ی "یک چیز دیگر" را به صدا در می آورد. برای "یک چیز دیگر" پذیرش این موجود...
غاز کوچولو و بز کوچولو در همسایگی هم زندگی می کنند و با هم دوست هستند. آن ها با هم به مهد کودک می روند و با هم بازی می کنند و البته گاهی هم دعوا. امروز غاز کوچولو از دست بز کوچولو خیلی عصبانی است چون بز کوچولو پشت سر هم وسط حرفش پریده است و به او...
همه می دانند که الفی از دعوا کردن و کتک کاری خوشش نمی آید. البته بعضی ها فکر می کنند او ترسو است ولی الفی می گوید فقط نمی خواهد بچه ها را بزند. هنگام دعوا الفی فرار می کند یا وانمود می کند شکست خورده است. او ترجیح می دهد دعوا زود تمام شود.
اما یک...
مادر برای مادربزرگ شیرینی پخته است و از پسرکش می خواهد آن را صحیح و سالم به دست مادربزرگ برساند. اما در بین راه پسر کوچولو و دوستانش سنجاب، پرستو و موش به شیرینی ها ناخنک می زنند و سرانجام روباه همه ی شیرینی ها را می خورد.
همهس نااحت می شوند و پسرک...
جرمی هر شب خواب کفش هایی را می بیند که دوست دارد. همه ی همکلاسی های از این کفش ها دارند به جز او و آنتونیو. مادربزرگ معتقد است باید چیزی را بخرد که نیاز دارد، نه چیزی را که دوست دارد. سرانجام پسرک کفش مورد علاقه اش را با قیمت پایین تر در یک فروشگاه...
معرفی کتاب به به لیمو و کاکلی
کتاب به به لیمو و کاکلی روایت منظومی است که دربارهی آلودگی محیطزیست و پیامد آن یعنی نابودی ساکنان زمین هشدار میدهد.
در داستان به به لیمو و کاکلی، کاکلی به همراه پرندگان دیگر توی باغ لیمو زندگی میکند. او هر سال...
کسی که عاشق پنیر باشد حتما با موش ها دچار مشکل خواهد شد. شاه این قصه هم پنیر خیلی دوست دارد و بهترین پنیرسازان در خدمت او هستند. بوی پنیر سبب می شود که رقیب های کوچولو به سوی کاخ سرازیر شوند.
اما شاه دوست ندارد پنیرهایش را با کسی شریک شود در نتیجه...
آقای گام پیرمردی بداخلاق با چشم های خون گرفته است که از بچه ها و حیوانات و بازی و بلال متنفر است. خانه ی او از کثیفی و به هم ریختگی می تواند جایزه ی "شلخته ترین" را ببرد و باغچه اش از زیبایی و پاکیزگی جایزه ی "زیباترین" را! او خیلی مراقب باغچه اش...
پدر و مادر خانه نیستند و حوصله ی جودی و پیتر سر رفته است. برای همین به پارک می روند. در پارک یک صفحه ی بازی پیدا می کنند؛ از آن بازی هایی که روی مقوا خانه هایی رسم شده است و بازیکن ها با انداختن تاس باید خانه ها را طی کنند. جودی و پیتر صفحه ی بازی...
قرقر از قرقره نامه ای دریافت می کند. در نامه قرقره نوشته که چقدر او را دوست دارد. قرقر برای دیدنش به راه می افتد. رسیدن به او خیلی آسان نیست ولی قرقر از راه طولانی و غول یک چشم و صدای وحشتناک طوفان نمی ترسد. از خوردن خوراکی های خوشمزه چشم می پوشد....
آن روز، یک روز سخت، وحشتناک و بد برای الکساندر بود. صبح که از خواب بیدار شد، موهایش با آدامس به هم چسبیده بود. هنگام بلند شدن از رختخواب، پایش را روی اسکیت گذاشت و زمین افتاد. بعد ژاکتش را خیس کرد. الکساندر پیش بینی کرد امروز روز چندان خوبی برایش...
فصل سرما از راه رسیده و خرسی ناچار است دوست خود روباه کوچولو را تنها بگذارد و برای خواب زمستانی به غارش برود. روباه کوچولو خیلی ناراحت است. او تلاش می کند جای خالی خرسی را با برادرانش و مجسمه ای برفی از خرسی پر کند.
اما هیچ یک دلتنگی او را تسکین نمی...
الفی و دوست خیالی اش، مالکوم با جعبه ها یک قطار می سازند و پیپ پدر را به جای دودکش استفاده می کنند. آن ها با خوشحالی بازی می کنند، تا اینکه الفی متوجه یک چیز وحشتناک می شود. پیپ بابا غیب شده! الفی و مالکوم همه جا را می گردند. زیر صندلی ها و میز،...
اعضا تیم رویا موجودات کوچولویی هستند که مامور رساندن رویاها و کابوس ها به انسان ها هستند. آن ها سه قانون جاویدان دارند که در صورت سرپیچی از گروه اخراج می شوند. ورت، اسنفل، میج و هارلی در حال گذراندن دوره ی کارآموزی خود هستند و در یک گروه قرار دارند...
برکه کوچک است و خانم مرغه نمی تواند بال هایش را در آن ببیند. به سوی رودخانه راه میافتد غافل ازاین که تمساحی گرسنه در انتظار اوست. تمساح خانم مرغه را به دندان می گیرد و به لانه اش می برد. خانم مرغه زیرک به محض آن که تمساح دهانش را باز می کند می پرد و...