رادیو کودک

در این سرویس شما می توانید به دریایی از پادکست در زمینه های کودک، تغذیه، خانواده و سلامتی، داستان های صوتی، بازی های رایگان و ... دسترسی داشته باشید.

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

کاردستی و بازی: ساخت تفنگ آب پاش ساده با بطری شیر
فصل تابستان است و یکی از بهترین تفریحات  برای کودکان آب بازی است. اما باید شرایطی فراهم کنیم تا در مصرف آب زیاده روی نکنیم. با ساختن این وسیله میتوانید با مقدار کمی آب یک آب بازی به راه بیاندازید. کافی است در یک بطری دوغ، شیر یا نوشابه را با سوزن...
کاردستی ساخت قایق با در شیشه مربا
در تابستان و بخصوص با گرمای شدید این روزها بازی هایی که طی آن کودکان با آب سروکار داشته باشند میتواند بسیار دلچسب باشدو البته بازی هایی که طی آن آب زیادی هدر نرود. برای بازی با قایقی که در این مطلب آموزش خواهیم دید یک لگن آب کوچک میتواند ساعت ها...
کاردستی ساخت کارت پستال
برای ساخت کارت پستال به مقداری مقوا یا فوم های رنگی و مقداری خلاقیت احتیاج خواهید داشت. میتوانید از هر ترکیب رنگی دلخواهی برای ساخت این کارت پستال استفاده کنید و با چند برش ساده با استفاده از قیچی و چسباندن تکه ها روی یک مقوا یا فوم، کارت پستال شما...
نم اول: کلاغی که قار نداشت یک کلاغ کوچولو بود که قار نداشت. بی کار بود و کار نداشت. گردو به انبار نداشت. ننه‌ش می گفت: «قار و قار و قار.» باباش می گفت: «تنبلی نکن برو سرِکار!» کلاغ کوچولویی که قار نداشت. بی کار بود و کار نداشت. یک روز رفت سر کار. از...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: سوراخ فراری یک سوزن بود که یک سوراخ داشت. یک روز نخه آمد بره تو سوراخه، سوراخه خودش را کشید کنار. نخه دوباره نشانه گرفت و دوید به سمت سوراخه. اما سوراخه باز هم فرار کرد. نخه رفت موهایش را خیس کرد، تیز کرد، نشانه گرفت و رفت به سمت سوراخه....
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: تالاپ تالاپ! فیله افتاد تو آب. آبه ترسید. فرار کرد. ماهی های بی آب شدند. ریختن سر فیله که: یالا آبمون رو بده! فیله گریه اش گرفت. چک و چک گریه کرد. ماهی های گریه هایش را دانه دانه گرفتند، یک چشمه درست کردن. پریدند تو آب. تالاپ! نم دوم: چکه و...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: قطره ی باران یک قطره باران بارید. همه ی چترها دویدند و آمدند. همه جا چتر چتر شد. قطره ی باران شروع کرد به پریدن از روی این چتر به روی آن چتر. قطره ی باران چتر به چتر پرید و پرید تا رسید به چتر رنگین کمان! نم دوم: عکس کره الاغ الاغ کوچولو...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: کلاغی که قار نداشت یک کلاغ کوچولو بود که قار نداشت. بی کار بود و کار نداشت. گردو به انبار نداشت. ننه ش می گفت: قار و قار و قار. باباش می گفت: تنبلی نکن برو سرِکار! کلاغ کوچولویی که قار نداشت. بی کار بود و کار نداشت. یک روز رفت سر کار. از...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: یک ماه یک پیاز شب بود. پیاز، آسمان را نگاه کرد، یک پیاز بزرگ توی آسمان دید. خوش حال شد. صدا زد: آهای پیازه! تو چه طوری رفتی آن بالا؟ پیاز توی آسمان خندید و گفت: من همیشه این بالا هستم. پیاز پرسید: بگو من چه طوری بیایم آن بالا؟ پیاز آسمان...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
 نم اول: گربه کجه! یه گربه بود کج بود. کج راه می رفت. کجکی میو می کرد. کجکی غذا می خورد. سبیل هایش هم کج و کوله بود. همه مسخره اش می کردند. می گفتند: هو هو.. گربه کجه.. گربه کجه! یک روز آقای اتو، گربه کجه را صدا کرد و گفت: می خوای صافت کنم؟ گربه...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: آب نباتِ چوب نداشت یک آب نبات بود. اسمش آب نباتِ چوب نداشت بود. راه افتاد رفت برای خودش یک چوب پیدا کند. رسید به یک تیر چرا غ برق که چراغ نداشت. آب نبات به تیرِ چراغ نداشت گفت: چوب من می شی؟ تیرِ چراغ نداشت گفت: نه نمی شم. من اگر چوب تو بشم...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: بالاتر بازی چند تا بچه زرافه داشتند بالاتر بازی می کردند. می خواستند بدانند که وقتی بزرگ می شوند، گردنشان چه قدر دراز می شود. دوست داشتند بدانند دنیا از بالای درخت ها چه جوری دیده می شود. زرافه ی اولی گردنش را بالا گرفت و گفت: من فقط تنه ی...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: بادکنک قلبی روزی باد آمد. بادکنک قلبی را بالا برد. بالا و بالاتر. بادکنک، اول از همه رسید به یک کبوتر. به کبوتر گفت: دوست من می شی؟ کبوتر جوابش را نداد و رفت. بادکنک قلبی باز هم بالاتر رفت. رسید به یک هواپیمای پُر سر و صدا. به او گفت: دوست...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: فرفر... فرفره یک فرفره ی کاغذی بود دور خودش می چرخید. یک دور چرخید. دو دور چرخید. هزار دور چرخید. سرش گیج رفت. حالش بد شد. ولو شد روی زمین. مامانش آمد و گفت: ای وای! ای داد! بچه م مُرد. بَرِش داشت بَردش بادبادک پزشکی. دکتر بادبادکی فوتش کرد...
قصه-کودکانه-قصه-های-نم-نم
نم اول: کلاغه و کبکه کلاغه رفت کوه. کوه پُر از برف بود. یک کبک روی برفها قدم می زد. کبکه خیلی قشنگ راه می رفت. کلاغه خوشش آمد. به کبکه گفت: به من هم یاد می دهی مثل تو راه برم؟ کبکه گفت: آره! ولی باید هر کاری من می کنم تو هم بکنی! کلاغه قبول کرد....
قصه-کودکانه-قصه-های-کم-کم
کم اول: دام دام دام.. بوم بوم بوم.. پت پت پت.. خرگوش کوچولو رفت خوابید. داشت خوابش می برد که یکهو همه جا لرزید: دام ... دام... دام... خرگوش کوچولو چشم هایش را باز کرد. مادرش ! فیل رفته لب رودخانه آب بخورد. خرگوش کوچولو دوباره خوابید. کمی که گذشت...
قصه-کودکانه-قصه-های-کم-کم
کم اول: بفش قرمز سبز مداد رنگی ها می خواستند بروند مدرسه. به جامدادی گفتند: می شود ما را ببری مدرسه؟ جامدادی گفت: ای به چشم! اما هم دیگر را هل ندهید. یکی یکی صدایتان می کنم، بپرید بالا. جامدادی گفت: مداد سبز! مداد سبز فوری قِل خورد رفت جلو. پرید...
قصه-کودکانه-کجا-بخوابم؟
شب خسته بود. خوابش می آمد. گفت: من کجا بخوابم؟ کوه گفت: بیا این‏جا بخواب. شب رفت رو نوک کوه، دست و پایش را جمع کرد. گرد شد، گرفت خوابید. خوابش که برد قِل خورد افتاد پایین. گفت: من کجا بخوابم؟ چاه گفت: بیا این‏جا بخواب. شب رفت. چاه تاریک بود. شب...
قصه-کودکانه-کجا-بخوابم؟
شب خسته بود. خوابش می آمد. گفت: من کجا بخوابم؟ کوه گفت: بیا این‏جا بخواب. شب رفت رو نوک کوه، دست و پایش را جمع کرد. گرد شد، گرفت خوابید. خوابش که برد قِل خورد افتاد پایین. گفت: من کجا بخوابم؟ چاه گفت: بیا این‏جا بخواب. شب رفت. چاه تاریک بود. شب...
قصه-کودکانه-قصه-های-کم-کم
کم اول: گوشواره قرمزی آقا گرگه پشت درخت قایم شده بود. سبد خانم داشت از بازار می آمد. نزدیک که شد، آقا گرگه یواش از پشت درخت گفت: سلام خانم قزی، گوشواره قرمزی.. سبد از ترس جیغ کشید و گفت: برو، من می دانم تو گرگی! نه گوشت دارم، نه خرگوش. من فقط...

صفحه‌ها