رادیو کودک

در این سرویس شما می توانید به دریایی از پادکست در زمینه های کودک، تغذیه، خانواده و سلامتی، داستان های صوتی، بازی های رایگان و ... دسترسی داشته باشید.

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر
داستان میمون و پلنگ را بصورت صوتی می توانید از این صفحه گوش کنید.
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
شما در این صفحه می توانید داستان صوتی برادر بزرگ برادر کوچک را گوش دهید.
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
در این صفحه شما می توانید داستان صوتی آدم برفی خندان را بشنوید.
قصه-صوتی-فیل-کوچولویی-دماغت-کو؟-با-صدای-مریم-نشیبا
فیل کوچولویی در جنگلی با پدر ومادرش زندگی می کرد. یک روز فیل کوچولو شروع کرد درختی را از ریشه در بیاورد که خرطومش کنده شد. فیل کوچولو خرطومش را پشت گوشش گذاشت و ناراحت به راه افتاد. آن روز قرار بود که فیل کوچولو با پدر و مادرش به مهمانی برود و حالا...
قصه-صوتی-فیل-عینکی-با-صدای-مریم-نشیبا
مریم نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
فیل کوچولویی با پدر و مادرش و دو خواهر و برادرش در یکی از جنگلهای هندوستان زندگی می کردند. فیل کوچولو وقت بازی زمین خورده بود و دست و پایش حسابی درد می کرد. مادر فیل کوچولو پسرش را پیش دکتر بزی برد و گفت نمی دانم چرا فیل کوچولو همیشه وقت بازی زمین...
قصه-صوتی-آشتی-گل-ها-با-خار-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
بوته خاری در کنار گل های زیبا زندگی می کرد و چون خار گل نداشت گل های باغ با او دوست نمی شدند. یک روز کلاغ خبر داد که گله ای از بزهای وحشی قرار است که برای رسیدن به برکه آب از باغ رد شوند و به این ترتیب احتمالا گل های باغ خراب خواهند شد. داستان"آشتی...
با سلام خدمت تمام مادر های عزیز که از سایت رادیو کودک دیدن می‌کنند، من قراره که کودکم را در مهد کودک حوالی جنت آباد ثبت نام کنم ولی نکته ای که وجود داره اینه که واقعا نمیدونم الان کدوم مهدکودک بهتره، کدومشون چه کاری انجام میدهند، همشون مثل همه قیمت...
قصه-صوتی-باغ-انار-با-صدای-مریم-نشیبا
مریم نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
یه باغ بزرگ انار بود که از یک سمت به کوهستان یزرگی می رسید و از طرف دیگه به باغ های میوه. فصل پاییز شده بود و درخت های تمام باغ ها داشتند به خواب زمستانی می رفتند. فقط یکی از باغ ها هنوز میوه داشت ودرخت هایش هنوز نخوابیده بودند. اون باغ ،باغ انار...
قصه-صوتی-دایی-قهرمان-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
توی یکی از خانه های شهر، پسری به نام فرهاد با پدر و مادرش زندگی می کرد. یک روز مادر دایی را برای شام دعوت کرد. دایی فرهاد پا درد داشت و نشسته نماز می خواند و فرهاد از او دلیل پا دردش را پرسید. دایی فرهاد چند سالی در اسارت بود و به همین خاطر پایش...
قصه-صوتی-آشتی-با-صدای-مریم-نشیبا
مریم نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
میثم با خانواده اش در روستایی زندگی می کرد .او هر سال در عزادری امام حسین علیه السلام شرکت می کرد. میثم دوستی داشت به نام علی که هر سال با هم درمراسم عاشورا به هیات کمک می کردند. اما آن سال علی و میثم با هم قهر بودند چون علی دوچرخه میثم را انداخته...
قصه-صوتی-نماز-اول-وقت-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
میلاد هر سال با خانواده اش به شهر محل تولد پدرش می رفتند تا در آن جا در مراسم عزاداری امام حسین شرکت کنند. امسال هم مثل هر سال مادر وسایل را جمع کرد و راه افتادند. ظهر که شد پدر ماشین را برای خواندن نماز نگه داشت (با این که راهی تا خانه مادر بزرگ...
قصه-صوتی-مهمونی-خانم-سوسکه-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
مهمونی خاله سوسکه بود و خاله سوسکه و عمو سوسکه حسابی باغچه رو مرتب و تمیز کرده بودندچون همه حشرات باغچه برای مهمونی دعوت شده بودند. خاله هزارپا که می خواست برای مهمونی خاله سوسکه کفش برای خودش بخرد، به سراغ خاله کفشدوزک رفت اما کفشدوزک نبود و خاله...

صفحه‌ها