نسرین وکیلی

مترجم کتاب سکه طلا نسرین وکیلی از مترجم‌های شناخته شده ادبیات کودک است که آثار ارزشمندی را به گنجینه ادبیات کودکان ایران معرفی کرده است.

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

یک-چیز-دیگر
"یک چیز دیگر" شبیه هیچ کس نیست. به همین خاطر هم دوستی ندارد. او خیلی دوست دارد که شبیه دیگران باشد و همه ی تلاشش را می کند اما بی فایده است. تا این که روزی یک چیز دیگر در خانه ی "یک چیز دیگر" را به صدا در می آورد. برای "یک چیز دیگر" پذیرش این موجود...
آلفونس-ابری-آیا-این-یک-هیولاست؟-
هنگام بازی فوتبال توپ نوی آلفونس ابری گم می شود. آلفونس آبری توپ جمع کن ـ که پسربچه ای است کوچک تر از خودش – را گناهکار می داند. برای همین مشت محکمی به صورت پسر می زند. شب هنگام خواب آلفونس همه ی ماجرا را دوباره به یاد می آورد؛ به مشتی که به صورت...
پدربزرگ-لسه-می-میرد
یکی از ترس های همیشگی کودکان، ‌ترس از دست دادن عزیزان، ‌به ویژه مادر یا پدر و مادر بزرگ یا پدر بزرگ است. این نگرانی و ترس در مورد از دست دادن مادر بزرگ و پدر بزرگ، واقعیتی است که بیشتر کودکان و نوجوانان آن را تجربه می کنند. این واقعیت تلخ گاه کودکان...
چه-کسی-آلفونس-ابری-را-می-ترساند؟-
آلفونس با خودش می گوید" "چیزی به اسم شبح وجود ندارد." آلفونس تنها است. چیزی خش خش می کند ... به سنگینی نفس می کشد. شاید شبح است؟ شاید یک هیولای وحشتناک است. پدر برای فراری دادن شبح به لفونس یک شعر یاد می دهد. اما با خواندن آن شعر هم شبح نمی رود....
هر-وقت-خوک-ها-پرواز-کنند
در چمنزاری نزدیک شهر، گاوی به نام رالف زندگی می کرد. یک روز رالف از پدرش خواست تا برای او دوچرخه بخرد. پدر به او پاسخ داد: «گاوها نمی توانند دو چرخه سواری کنند.» رالف جواب داد: «آره فعلا نمی توانند.» پدر گفت: «باشد، رالف. هر وقت خوک ها پرواز کنند،...
اگر-تو-بچه-ی-من-بودی
"اگر تو بچه خفاش من بودی، با تو تا زیر ستاره ها به پرواز در می آمدم و پس از پرواز شبانه تو را تنگ در آغوش می گرفتم." در این کتاب، یکی از ویژگی های جانوران، با زبان مهر آمیز مادران شان و تصویرهای زیبای بزرگ، بیان شده است: شنای بچه سمورها، خواب...
تخم-گل-قاصدک
"پاییز بود. همه ی گل های باغ خشک شده بودند و دانه هایشان ریخته بود... گل قاصدک آهسته به دانه گفت: نترس، باد، خورشید و باران مراقب تو خواهند بود. خودت را رها کن. آن وقت خواهی دید..." کتاب "تخم گل قاصدک" از فصل پاییز آغاز می شود و به سرگذشت تنها دانه...
هملت،-شازده-کوچولوی-دانمارک
«هملت» پسر هشت ساله ی پادشاه دانمارک از توطئه به قتل رساندن پدرش توسط عمویش کلادیوس و مشاور او پولونیوس آگاه می شود. هملت و افلیا دوست هملت تصمیم می گیرند پرده از این توطئه هولناک بردارند. و پادشاه را با خبر سازند. آن ها به کمک عروسک های خود این...
سفر-جادویی-پنج-خواهر
مادربزرگ سالی برای سرگرم کردن او در یک روز گرم تابستانی، یک ردیف پنج تایی عروسک کاغذی می برد و صورت اولین دختر را نقاشی می کند؛ دختری سرکش و ماجراجو. اما پیش از آن که صورت بقیه را بکشد هر پنج خواهر دست در دست همدیگر غیبشان می زند و به سفری شگفت...
ایزی-و-راسو
ایزی دختر کوچکی است که از خیلی چیزها می ترسد. او از تاریکی، عنکبوت، از اشتباه کردن هنگامی که نقاشی می کشد، از افتادن وقتی اسکیت به پا دارد، یا وقتی که باید در نمایش مدرسه روی صحنه برود و از جنگل تاریک و انبوه هم می ترسد. آیا این ترس او همیشه ادامه...
اژدهای-پدرم
پسر کوچولویی به نام المر گربه پیر و ولگردی را با خود به خانه می برد، امّا مادر به او اجازه نمی دهد که از گربه نگهداری کند و گربه را از خانه بیرون می اندازد. المر با گربه همدردی می کند و از آرزوی پرواز با او صحبت می کند. گربه نشانی اژدهای پرنده...
چطوری-ستاره-بگیرم؟-
پسرک ستاره ها را خیلی دوست دارد و در آرزوی داشتن ستاره ای برای خودش است. او تلاش زیادی می کند، روی درخت می رود و تا غروب منتظر می ماند ولی موفق به گرفتن ستاره نمی شود. موشک او هم بنزین ندارد تا خود را به آسمان برساند، مرغ دریایی هم به او کمک نمی کند...
چطوری-برگردم-خانه؟-
پسرک در انبار خانه اش هواپیمای عجیب و خارق العاده ای پیدا می کند و تصمیم می گیرد با آن به فضا برود. پس از طی مسافتی هواپیما بنزین تمام می کند و ناچار بر روی ماه فرود می آید. او تک و تنها است و تاریکی، نور کم سوی چراغ قوه، و صداهای عجیب و غریب، شرایط...
کسی-پنگوئن-گم-نکرده؟-
پسرک در پشت خانه اش یک پنگوئن پیدا می کند و به خیال آن که گم تلاش می کند او را به محل زندگی اش در قطب برگرداند. قایقی تهیه می کند و راهی قطب می شود. تجربه سفر کردن، با توفان و موج های بلند دست به گریبان شدن، در بین راه برای پنگوئن قصه گفتن و سرانجام...
این-پسر-چه-قدر-کتاب-می-خورد
هنری عاشق کتاب است،؛ اما نه آن جور که من و تو دوست داریم. او دوست داشت به جای خواندن، آن ها را «ببلعد»! بله او به جای خواندن، آن ها را می خورد.  هنری هر چقدر بیشتر کتاب می خورد باسوادتر می شود. اما زیاده روی در این کار سرانجام هنری را به دردسر می...
سکه-طلا
کتاب سکه طلا داستان مردی است که از راه دزدی زندگی می‌کند. از آنجا که شب‌ها بیدار می‌ماند و مجبور است خود را پنهان کند، صورتش رنگ‌پریده و قدش خمیده است و چون هیچ آشنایی ندارد که به او لبخند بزند، همیشه اخمو است. خووان وقتی یک سکه‌ طلا در دستان...