کتاب سکه طلا داستان مردی است که از راه دزدی زندگی میکند. از آنجا که شبها بیدار میماند و مجبور است خود را پنهان کند، صورتش رنگپریده و قدش خمیده است و چون هیچ آشنایی ندارد که به او لبخند بزند، همیشه اخمو است.
خووان وقتی یک سکه طلا در دستان دوناژوزفا میبیند، به فکر دزدیدن طلاهای او میافتد.
دوناژوزفا پیرزنی است که اهالی روستا برای درمان بیمارانشان از او کمک میگیرند. پیرزن خانه به خانه برای دیدن بیماران به راههای دور و نزدیک میرود و خووان برای پیدا کردن جای طلاها مجبور میشود سایهبهسایه به دنبال دوناژوزفا برود.
اما همیشه قبل از رسیدن به او، پیرزن آنجا را ترک کرده است. خووان هربار مجبور میشود چند روزی را در مزرعه کار کند تا او را پیش دوناژوزفا ببرند. سیبزمینی از دل خاک بیرون میآورد، در مزرعه ذرت کار میکند، کدو میچیند، در برداشت قهوه کمک میکند و در عوض طعم غذای خانگی و دور هم غذا خوردن را بعد از مدتها به یاد میآورد. وقتی که به گرمی با او دست میدهند، لبخند میزند، طلوع خوشید را دوباره میبیند و اندام خمیدهاش صافتر میشود و در پایان وقتی به سکه طلا میرسد، او را به پیرزن برمیگرداند تا سکه را به فرد نیازمندتری ببخشد.
سکه طلا یک داستان بومی آمریکای مرکزی است و نشان میدهد آدمهایی وجود دارند که مثل یک گنج پرارزش هستند و ما باید آنها را جست و جو کنیم. تشویق به کار کردن، کمک به دیگران و نوعدوستی از دیگر مفاهیمی است که این داستان به کودکان میآموزد.
منبع کتاب سکه طلا وب سایت کتابک است. برای دریافت اطلاعات بیشتر می توانید به این وب سایت بی نظیر رجوع کنید.
افزودن دیدگاه جدید