رادیو کودک

در این سرویس شما می توانید به دریایی از پادکست در زمینه های کودک، تغذیه، خانواده و سلامتی، داستان های صوتی، بازی های رایگان و ... دسترسی داشته باشید.

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر
این داستان از کانال پگاه قصه گو برداشته شده اند.
این داستان از کانال پگاه قصه گو پرداخت شده است.
شما می توانید داستان صوتی خرگوش و جیرجیرک از این قسمت گوش کنید.
شما می توانید در این صفحه به قصه صوتی دوست خوب آسیاب گوش دهید.
در این صفحه شما می توانید قصه صوتی خاله خرسه و بزغاله را گوش کنید.
شما می توانید قصه صوتی می می نی پشت پرده یه سکه پیدا کرده را از این صفحه گوش کنید.
شما می توانید به داستان صوتی درسی که خرگوش کوچولو گرفت در این صفحه گوش دهید. در این داستان خرگوش تصمیم می گیرد به درخت تاپ ی وصل کند، در این حین پرنده شانه به سر به او می گوید که درخت هم موجودی زنده است و شاخه های آن مثل موهای درخت هستند، اگر خرگوش...
شما می توانید در این صفحه به داستان صوتی شربت دونه دونه گوش کنید.
شما در این صفحه می توانید قصه صوتی کودکانه کتاب داستان را گوش کنید. ما خوشحال می شویم اگر چند خطی برای ما از داستان صوتی ای که گوش کردید بنویسید.
شما در این صفحه می توانید قصه صوتی کودکانه آزاده و خط کش جادویی را گوش کنید. ما خوشحال می شویم اگر چند خطی برای ما از داستان صوتی ای که گوش کردید بنویسید.
شما در این صفحه می توانید قصه صوتی کودکانه بی‌بی گلاب را گوش کنید. ما خوشحال می شویم اگر چند خطی برای ما از داستان صوتی ای که گوش کردید بنویسید.
شما در این صفحه می توانید قصه صوتی کودکانه تامس‌ و‌ دانیل‌ و‌ کمک‌ به‌ خانواده را گوش کنید. ما خوشحال می شویم اگر چند خطی برای ما از داستان صوتی ای که گوش کردید بنویسید.
شما در این صفحه می توانید داستان صوتی هندوانه شفابخش را گوش کنید. ما خوشحال می شویم اگر چند خطی برای ما از داستان صوتی ای که گوش کردید بنویسید.
در این داستان صوتی دختری به اسم سارا همراه عروسک خودش به اسم گلدونه با مادر و پدرش رفتن باغ وحش که در در این حین عروسک خودش رو توی باغ وحش جا می گذارد و گلدونه با یک ببر در باغ وحش گشت و گذاری می کند که در قالب این گشت و گذار اطلاعاتی از زندگی...
یک روزی شاه عباس لباس مردم عادی را می پوشاد و در مسیر به یک پیرمرد چوپان بر می خورد، پیرمرد دختر باهوشی داشته که در مسیر این داستان شاه عباس عاشق او می شود.
پیرمردی در این داستان مزرعه ای داشته که هر روز در اون مزرعه می دیده که مقداری از بوته هایی که کاشته همگی کنده و خراب شده اند، بعد از چند روز که از بررسی می کند می بیند لاک پشتی بزرگ به مرزعه او می آید و از محصولات مزرعه او استفاده می کند. پیرمرد لاک...

صفحه‌ها