شب بخیر کوچولو
به نام خدای خوب و مهربون، الهی که همیشه خوب و خوش و سلامت باشین.
بچهها بازم شب شده، موقع شنیدن یه قصهی قشنگِ؛ راستی، بگین ببینم شماها از کجا متوجه میشین که کِی وقت شنیدن قصهاس؟
میگین از ساعت، آفرین به همهی شما، درست گفتین؛ ساعت به ما میگه کِی وقت چه کاریه!
امشب میخوام براتون یه قصه از یه ساعت بزرگ بگم؛ یه ساعت درست وسط یه میدون دوست دارین گوش بدین؟
پس منم براتون قصهیِ ساعت بزرگ شهر رو تعریف میکنم.
یکی بود یکی نبود، شهر قشنگ و کوچیکی بود با مردم خوب و مهربون؛
وسط میدون شهرِ قشنگ قصهمون یه ساعت بزرگ و قدیمی بود، مردم شهر ساعت بزرگ میدونو خیلی دوست داشتن؛
آخه هر روز صبح با صدای زنگ اون از خواب بیدار میشدن و به کارهاشون میرسیدن؛ با صدای زنگ ساعت غذا میخوردن؛ با صدای زنگ ساعت میخوابیدن؛
راستش ساعت بزرگ شهر هم مردم رو خیلی دوست داشت؛
آخه همه مردم اون شهر خوب و مهربون بودن، از صبح تا شب زحمت میکشیدن و کار میکردن؛ به همدیگه کمک میکردن؛ خلاصه روزای خوب و شیرینی داشتن؛ اما عزیزهای من، همه چیز همینطور نبود.
یه روز صبح وقتی خورشید به بالای آسمون رسید، هیچکس صدای زنگ ساعت رو نشنید، همهی مردم خواب موندن.
خورشید خانم گرما و نورشو از پنجرهها به خونهها فرستاد و همه رو بیدار کرد.
مردم وقتی یکی یکی بیدار شدن و دیدن خورشید به وسط آسمون رسیده و هنوز ساعت زنگ نزده، تعجب کردن!
تا به حال هیچکس ندیده بود که ساعت بزرگ شهر کار نکنه و زنگ هم نزنه.
همه جمع شدن تو میدون شهر به ساعت نگاه میکردن؛ نگاه میکردن که ببینن چی شده؟!
آخه حتی عقربههاشم حرکت نمیکرد.
مردم نشستن دور هم تا یه فکری بکنن، تا یه راهی پیدا کنند، یکی گفت:« بیفایده است این ساعت خیلی قدیمی شده، اون دیگه به درد شده و به درد نمیخوره، باید یه ساعت جدید بخریم.»
اما بچهها شماها چی فکر میکنید؛ گوش بدین به بقیه ماجرا، بعد از این حرف یکی بلند شد و گفت:« نه نه اصلاً درست نیست که ما اونو از توی میدون شهر برداریم، از وقتی این شهر درست شده و ما به یاد داریم این ساعت همین جا توی میدون بوده؛ شاید، شاید باید تعمیر بشه، یه روغن کاری توی چرخ دندههاش دوباره اونو درست میکنه.»
مردم شهر چون ساعت میدونو خیلی دوست داشتن، همه تصمیم گرفتن که به سراغش برن و اگه احتیاج به تعمیر داره، اونو تعمیر کنن.
مردم هرچی که لازم داشتن، از وسایل تعمیر گرفته تا روغن مخصوص، برداشتن و رفتن بالای ساعت؛ حتی صدای تیک تاک آروم ساعت هم شنیده نمیشد بچهها.
وقتی در کوچولوی ساعت رو باز کردن، همه از تعجب ساکت مونده بودن!! چیزی هم نمیگفتن؛ آخه بچهها میدونین اونا توی ساعت چی دیدن؟ عزیزهای من اونا دیدن یه پرندهی کوچولویِ کوچولو سرشو زیر بالش کرده و لابه لای چرخ دندههای بزرگ که پشت ساعت بود، خوابیده!
خوب بچهها فکر کنم حالا همتون متوجه شدین که چرا ساعت بزرگ میدون شهر کار نمیکرده؛
بله، پرنده کوچولو از سرزمینهای سردِ سرد به اونجا اومده بود؛ چون خیلی خسته و بیحال بود، نتونسته با بقیه پرندهها حرکت کنه؛ برای همینم پشت ساعت اومده بود و با خیال راحت اونجا خوابیده بود.
اگه ساعت شهر زنگ میزد یا کار میکرد، ممکن بود پرنده بترسه و خدایی نکرده براش اتفاقی بیفته.
برای همینم ساعت بزرگ شهر تصمیم گرفته بود، کار نکنه و زنگ هم نزنه، تا مردم متوجه بشن و به کمک پرنده بیان.
راستش عزیزهای من همینطور هم شد، چون اونا پرنده رو آروم برداشتن و با خودشون آوردن پایین.
عزیزای من وقتی ساعت پرنده رو دید که تو دستای گرم و مهربون یه دختر کوچولو نشسته، با خیال راحت دوباره شروع کرد به کار کردن.
مردم شهر وقتی صدای تیک تاک اونو شنیدن خوشحال شدن و شادی کردن.
ساعت سر وقت زنگ زد و به همه نشون داد که کهنه و قدیمی نشده.
اون سال تمام زمستون و پرنده کوچولو با خیال راحت توی شهر مهربونی موند.
اون هر روز توی میدون شهر بالای ساعت بزرگ پرواز میکرد و برای اون آواز میخوند؛
شاید بچهها اون میخواست اینطوری از مهربونی و کمک ساعت تشکر کنه.
بله عزیزهای من؛ اگه یه وقت یه پرنده رو دیدین که بالای میدون شهرتون پرواز میکنه، خوب به آواز اون گوش بدین، شاید داره با ساعت بزرگ تو میدون شهرتون حرف میزنه.
خوب، حالا گوش بدین ببینین ساعت چی میگه؟ بله درسته! میگه دیگه وقت خوابه.
گنجشک لالا، سنجاب لالا، آمد دوباره، مهتاب لالا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی
گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی
جنگل لا لالا، برکه لا لالا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی.
افزودن دیدگاه جدید