شیما شریفی

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

ژاکت-گشاد-خرس-کوچولو
ژاکت برادر بزرگتر خرس کوچولو برایش تنگ شده است. او مانند خیلی از کودکان هم سن خود ژاکتش را خیلی دوست دارد و حاضر نیست آن را از دست بدهد. مادر از او می خواهد که ژاکتش را به برادر کوچکش بدهد. او با نارضایتی حرف مادر را گوش می کند و به برادرش یادآورمی...
خرگوش-کوچولو-خرس-را-بیدارنکنی-
نخستین روز بهار است و همه حیوانات در تدارک برگزاری جشن نخستین روز بهار هستند. خرس هنوز از خواب زمستانی اش بیدار نشده است. حیوانات کارهای خود را بی سر و صدا انجام می دهند تا مبادا خرس بیدارشود. زمانی که خرگوش مشغول باد کردن بادکنک هاست ناگهان یکی از...
بافتنی-عجیب
موش کوچولو عاشق بافتن است. سرانجام روزی یکی از کلاف های زن مزرعه دار نصیبش می شود و دوستانش هم به او کمک می کنند تا به آرزویش برسد. جوجه تیغی دو تا از تیغ هایش را به او می دهد تا از آن ها به جای میل بافتن استفاده کند. موش کوچولو در حال بافتن به سوی...
این-که-هیولا-نیست
خانم و آقای هیولا منتظر شکستن تخم‌ها و تولد بچه‌هایشان هستند. از تخم اول یک پسر سبز رنگ بیرون می‌آید که نامش را وحشتناک می‌گذارند و از تخم دوم دختری بنفش که نامش ترسناک می‌شود. خانواده‌ی هیولاها بی‌صبرانه منتظر بیرون آمدن بچه هیولای سوم هستند. اما...