آسمون غمگین بود و دوست داشت گریه کند .آسمون آنقدر دلش گرفته بود که بالاخره گریه کرد و باران همه جا را خیس کرد.
پیرمرد مهربان کشاورز از آسمون پرسید که چرا ناراحتی و بغض داری ؟ چرا توی این فصل گرما داری می باری؟ آسمون همونجور که داشت گریه می کرد گفت برای اینکه سقف من خیلی ساده است و اصلا برق نمی زند....
اما پیرمرد توانست به آسمون کمک کند...
داستان"آسمون غمگین" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
این قصه از سری قصه های صوتی شب بخیر کوچولو با صدای زیبای مریم نشیبا است. برای گوش دادن به قصه های صوتی بیشتری از مریم نشیبا می توانید روی تگ مریم نشیبا در پائین این مطلب کلیک کنید.
افزودن دیدگاه جدید