ابر و باد با هم دیگه دوست بودند و باد همیشه ابر رو سوار کالسکه خودش می کرد و همه جا می چرخوند. ابر و باد به گل ها و گیاهان پژمرده می رسیدند و به همه آب می دادند.
ابر و باد به دشت سرسبزی رسیدند و ابر با دیدن این دشت تصمیم گرفت همانجا بماند و از باد هم خواست تا با او آنجا بماند، اما باد دوست نداشت که در دشت بماند و کم کم بین آن دو جر و بحث پیشآمد و پس از مدتی ابر و باد از هم جدا شدند.
داستان" ابر و باد" با اجرای خانم مریم نشیبا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تهیه و تولید شده است.
این قصه از سری قصه های صوتی شب بخیر کوچولو با صدای زیبای مریم نشیبا است. برای گوش دادن به قصه های صوتی بیشتری از مریم نشیبا می توانید روی تگ مریم نشیبا در پائین این مطلب کلیک کنید.
افزودن دیدگاه جدید