نم اول: گربه کجه!
یه گربه بود کج بود. کج راه می رفت. کجکی میو می کرد. کجکی غذا می خورد. سبیل هایش هم کج و کوله بود. همه مسخره اش می کردند. می گفتند: هو هو.. گربه کجه.. گربه کجه!
یک روز آقای اتو، گربه کجه را صدا کرد و گفت: می خوای صافت کنم؟
گربه کجه گفت: چه جوری؟
اتو گفت: داغ می شم. پوف می کنم پاف می کنم، صاف می کنم.
گربه کجه گفت: پس زود باش پوف کن پاف کن! کج های منو صاف کن!
اتو دمش را کرد توی سوراخ برق و داغ شد. تا آمد گربه را صاف کند، گربه هه جیغ زد: وای! سوختم! گربه هه فرار کرد. اتو دنبالش کرد و داد زد: وایسا کجا می ری؟ صبر کن صافت کنم!
گربه از دیوار، صاف رفت بالا.
سبیل هایش را صاف کرد. بدو بدو صاف رفت بالای پشت بام، از آنجا پرید توی کوچه و فرار کرد.
از آن روز به بعد گربه کجه صاف صاف شد.
اتو هم که خنک شده بود، برگشت سرجایش.
نم دوم: هویج نصفه
هویجه نصفه بود. گریه می کرد: های های! داد می زد: وای وای! کلاغه آمد و گفت: چی شده! چه خبره؟
هویجه گفت: من نصفمو می خوام وای وای! نصفمو می خوام های های!
کلاغه گفت: نصفه ی تو الان توی شکم خرگوشه. خودم دیدم.
هویج گفت: منو ببر پیش خرگوش! و پرید رو کول کلاغ و رفت پیش خرگوش.
هویج تا خرگوش را دید گفت: زود باش نصف منو بده!
خرگوش گفت: باید بری خودت برداری!
خرگوش دهنش را باز کرد. هویج نصفه پرید توی دهن خرگوش.
رفت پیش نصفه ی خودش.
خرگوش هم دراز کشید و خوابید. کلاغه هم رفت به خانه اش.
افزودن دیدگاه جدید