قصه صوتی شقایق با صدای مریم نشیبا

مریم نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
قصه-صوتی-شقایق-با-صدای-مریم-نشیبا

شب بخیر کوچولو

به نام خدا خدای خوب و مهربون، بازی کردین بله به مامان و بابا کمک کردین، کارهای خوب خوب انجام دادین و الان تو رختخواب دراز کشیدین، می‌خواین دیگه یواش یواش آماده بشین برای خوابیدن اونم یه خوابِ خوب و قشنگ؛

خوب قبل از خوابیدن باید توجه کنین به قصه شبتون به شب بخیر کوچولو؛ بله امشب می‌خوام براتون یه قصه‌ی قشنگ بگم که اسمشم هست:«شقایق»

یکی بود یکی نبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود، توی یه دشت بزرگ زیر آسمون آبی چند تا گل قشنگ شقایق زندگی می‌کردند؛ وقتی نور آفتاب به گلبرگ‌ این گلها می‌تابید، همه زیر نور خورشید برق می‌زدن.

وقتی باد میومد سیاهی وسط لاله‌ها به خوبی دیده می‌شد، همه گل‌ها با هم دوست بودن همدیگرو دوست داشتن؛

یه روز میون اون همه گل شقایق یه غنچه‌ای در حال شکفتن بود، همه منتظر بودن تا ببینن گل جدیدی که قراره بهشون اضافه بشه چیه؟!

بله غنچه باز شد، یه شقایق بود؛ وقتی شقایق چشماشو باز کرد، همه با خنده و خوشرویی بهش سلام کردن، اما اون خیلی بی‌اعتنا بچه‌ها سرشو برگردوند و هیچ جوابی هم نداد.

گلها متوجه شدند که، شقایق کوچولو اصلأ دوست نداره که با کسی حرف بزنه؛

اون حتی به هیچ کدوم از گل‌ها و درخت‌های دور و ورش نگاه نکرد.

روزها گذشت شقایق همینطور با همه قهر بود و با کسی حرف نمی‌زد.

یه روز شقایق کوچولو به این نتیجه رسید که حتی خورشید هم نباید به اون بتابه؛

به همین خاطرم برگ بزرگی روی سرش کشید که نور خورشید به اون نتابه؛

اما گل‌های من گل‌های دیگه هرچی به اون می‌گفتند که این کارو انجام نده، به خودت ضرر می‌رسونی قبول نمی‌کرد؛

دو سه روزی بدون نور خورشید زندگی کرد، اما یه دفعه احساس کرد حالش داره بد میشه به همین خاطر برگ رو از روی سرش برداشت؛

تند تند نفس میزد همه دورش جمع شدند، گفتن:« آخه این چه کاریه با این کارهایی که انجام میدی به خودت آسیب می‌رسونی، اگه نور خورشید بهت نرسه تو می‌میری»

شقایق هیچ توجهی به حرف دیگران نداشت، همش می‌گفت:« من باید تنها باشم و تنها زندگی کنم دوست ندارم هیچکس حتی خورشید به من نزدیک بشه.»

تا اینکه بالاخره دیگه نتونست اون وضعو تحمل کنه، وقتی نور خورشید به شقایق نخورد اون بی حال شد حتی نتونست حرف بزنه؛ روی ساقه خودش خم شده بود و چشماش هم داشت بسته می‌شد، همه از این وضعیت ناراحت شدن، سعی کردن هر طور شده کمکش کنم خلاصه هر کسی مشغول کاری شد تا بتونه جون شقایق رو نجات بده.

یکی با برگ بادش می‌زد، یکی فوتش می‌کرد.

گنجشک خاکستری‌ هم از رودخونه توی یه برگ آب ریخت و آورد؛

شقایق یکم بهتر شد، تونست به راحتی نفس بکشه همه از این موضوع خوشحال شدن و شروع کردن به شادی و خوشحالی کردن.

هدهد دانا بالای سر شقایق اومد و گفت:«تو نباید انقدر مغرور باشی و به دیگران اعتنا نکنی، اگه تو بخوای فقط خودت باشی و همه‌ی کاراتو خودت تنها انجام بدی خیلی زود از بین میری، تو باید با همه دوست باشی همه رو دوست داشته باشی به دیگران احتیاج داری.»

شقایق وقتی حرف‌های هدهد رو شنید، کمی فکر کرد و با خودش گفت:« درسته همه اینایی که اینجا هستند با هم دوستن و با هم حرف می‌زنن، تازه همینا بودن که جون منو نجات دادن»،

بعد بلند فریاد زد منم می‌خوام با شما دوست باشم. همه خوشحال شدن و خندیدن.

بله بچه‌ها از اون روز به بعد شقایق با همه گلا و درخت‌ها دوست شد؛ و تا اونجایی که می‌تونست به همشون کمک می‌کرد و روزهای خوبی رو با هم داشتن.

خوب بچه‌های عزیزم قصه‌ی شقایق کوچولو رو هم شنیدین، بالاخره پی برد که تنهایی زندگی کردن خیلی سخته، و به حرف دیگران گوش نکردن، باعث ضرر و زیان می‌شه نه؟ چون شقایق باید بهش نور آفتاب بخوره تا شاداب و سلامت باشه.

خوب می‌دونم که شما بچه‌های عزیز من به حرف بزرگترا خوب خوب گوش می‌دین، خیلی خوب حالا به حرف منم گوش بدین، باید پلکاتونو ببندین و به گنجشک لالا مهتاب لالا باید بگیم، یاسمن لالا، سپهر لالا، علی لالا گوش بدین و بعدم حسابی لالا کنین.

گنجشک لالا، سنجاب لالا، آمد دوباره، مهتاب لالا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی

گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی

جنگل لا لالا، برکه لا لالا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی.

نمایش بازخورد های بیشتر

افزودن دیدگاه جدید

کاربر گرامی شماره تماس، ایمیل شما به هیچ عنوان روی وب سایت رادیوکودک نمایش داده نخواهد شد. اگر می خواهید نام شما نیز بصورت عمومی نمایش داده نشود از عبارت "ناشناس" استفاده نمائید. برای مشاهده بازخوردهای بیشتر در این قسمت کلیک کنید.