سارا دختری ۴ ساله است
او در شهر شیراز زندگی می کند
مادر او معلم مدرسه است
بخاطر همین سارا صبح زود همراه مادرش به مهدکودک می رود
و پس از تعطیلی مدرسه مادر سارا میره مهد کودک دنبالش و اون ها با هم به خونه بر می گردن
وقتی به خونه می رسن مامان سارا بعد از پوشیدن لباس منزل
چند ساعتی که استراحت کردند
وارد اشپزخانه می شود
و شروع به پخت و پز خوراک برای شام خانواده می کند
هر زمانی که سارا مامانش را می بیند این شعر را برای مادرش می خواند
![]()
![]()
![]()
مامان که مهربونه
چراغ خونمونه
![]()
توی خونه می مونه
میره تو آشپزخونه
![]()
غذا بازم می پزه
که خوبه و خوشمزه
![]()
می گه به ما نوش جان
خسته نباشی مامان
شاعر : اکرم خیبری















افزودن دیدگاه جدید