کلر ژوبرت

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر
آدم-کوچولوی-گرسنه
یک روز صبح یک آدم کوچولو از خواب بیدارمی شود. او گرسنه اش است. به آشپزخانه می رود ولی چیزی برای خوردن پیدا نمی کند. به سوی نانوایی می رود و از نانوا نان می خواهد ولی چون پول ندارد نانوا بجای پول از او آرد می خواهد. آدم کوچولو به راه می افتد و از...