اردشیر پژوهشی
گفتار سوم
مرز تخیل و خیالبافی
تخيل هنگامی بروز می کند که انسان با موانع، ناتوانی ها و نیازهای جدی مواجه شود. این دسته از عوامل می توانند انگیزه لازم برای فعال شدن قدرت تخیل را فراهم کنند پس در اینجا می توانیم آن ها را عوامل انگیزشی بنامیم. پس از ایجاد انگیزه ، فعالیت ذهن در مسیر تخیل آغاز می شود. اما این فعالیت ذهنی مستلزم وجود اندوخته های ذهنی پیشین است. مقصود از اندوختهی ذهنی. نگاره های ذهنی، داده ها با تجربیات پیشین است. که حاصل برخورد و دریافت های انسان با محیط و پدیده هاست. تخيل هر کسی بر پایهی اندوخته ها، دریافت، ادراک و شناختی که او از محیط پیرامون و از خود دارد بنا می شود. اگر از دانش و دامنهی تجربی گستردهای برخوردار باشیم ذهن ما امکان گسترده تری برای تخیل دارد و اگر دانسته ها تجربیات و اندوختهی ما اندک و ناچیز باشد به همان میزان میدان تخيل ما کوچک، تنگ و حقیر خواهد بود. اوج پویایی و بارآوری تخیل هنگامی که تخیل به کنش می انجامد. بین کار و تخیل رابطهایی دو سویه برقرار است بدین معنا که کار تخیل را گسترش می دهد و تخیل کار را در هنگام کار کردن ذهن امکانات و راه های تازهایی کشف می کند و میدان کنش را گسترده تر می سازد.
نکتهی بسیار مهم دیگری که اینجا باید آورده شود عبارت است از رابطهی کیفی تخیل با اندوخته های ذهن. اندوخته های ذهنی ما دانش، شناخت و دانسته ها و باور ما را شامل می شود اگر این دانسته ها و شناخت و باور ما بر پایهای مستحکم استوار باشد بدیهی است تخیلی که بر مبنای آن شکل می گیرد تخیلی اصیل، درست، بار آور و سازنده است. و اگر شناخت، باور و ذهنیت ما بر پایهای نادرست، معیوب و سست بنا شده باشد به همان میزان تخیل برآمده از آن نیز سست، نادرست و معیوب خواهد بود.
رابطهی کیفی تخیل با عوامل انگیزشی نیز بر همین مبنا استوار است، اگر عوامل انگیزشی ریشه در نیاز، خواسته و ناکامی و آرزو های حقیقی با منشاء سالمِ انسانی نداشته باشند. انگیزهی شروع فعالیت ذهن در مسیر شکل گیری تخیل سازنده نخواهند بود.
تخیل سازنده بنايي است استوار بر پي و پایهای از نیاز های حقیقی، تجربیات و دستاورد های واقعی انسان و پلکانی است در مسیر رشد و بالندگی وجوه مادی یا معنوی زندگی بشر، و تخیل ویرانگر یا خیال بافی نه بر پایه و بن مایهای حقیقی و درونی استوار است نه از نیازی انسانی سرچشمه می گیرد و نه به مقصدی بارآور و ثمربخش در زندگی مادی و معنوی می انجامد... خیالبافی می تواند شکل بیماری به خود بگیرد فرد یا حتی ملتی را به زانو در آورد، به کام جهل و اوهام فرو برد و از عرصهی هستی محو کند.... "خیالبافی" و "تخيل سازنده"دو مسیر در دو جهت متضاد قرار دارند و آدمی را به دو مقصد متفاوت رهنمون می شوند.
اردشیر پژوهشی
پایان گفتار سوم
کلاس های تربیت مربی هنرکودک فرصتی است برای آشنایی با خلاقیت در کودکان و سیر تغییر و تحولات هنر در کودکان در سنین مختلف و آموزش همراهی و کمک به کودک برای پیش رفتن در مسیر خلاقیت و موفقیت. درصورت علاقمندی میتوانید از طریق این لینک ثبت نام کنید.
افزودن دیدگاه جدید