هدف تان را مشخص کنید بیشتر والدین برای بچه های خود هدف هایی دارند اما این هدف ها اغلب به آموزش، ورزش و محبوبیت بچه ها مربوط است تا به ویژگی های شخصی یا عاطفی آنها. خیلی از پدر و مادرها فکر می کنند که این ویژگی ها خود به خود پیدا خواهند شد اما متاسفانه اشتباه می کنند.
کار بزرگ کردن یک بچه غیرخشمگین را از همان روز اول تولد تبدیل به بخشی از شرح وظایف رسمی خود کنید و همیشه در خاطر نگه دارید.
فعال باشید
فرزند شما چطور می تواند هیجان پیچیده ای مثل خشم را خود به خود یاد بگیرد؟ او نمی تواند و یاد هم نخواهد گرفت! برای اینکه مربی خوبی برای او باشید باید فعالانه خود را درگیر این کار کنید. فرزند شما به پشتیبانی، راهنمایی، درایت، دانش، صبر، پذیرش و مهارت شما احتیاج دارد. مربی نباید آسان گیر (بی اعتنا و بی توجه) یا بی تفاوت (از لحاظ عاطفی بی علاقه) باشد. با فرزندتان بی پرده درباره احساسات خود حرف بزنید از جمله درباره خشم تان، و به او کمک کنید تا بفهمد که هیجان ها و احساسات بخشی طبیعی از انسانند.
پیشاپیش فعال باشید
معمولا والدین پیش از مشاهده رفتار غلط فرزند خود (مثلا بداخلاقی در فروشگاه) کاری نمی کنند اما بعد از آن بچه را تنبیه می کنند. این روش مراقبت از بچه ها، در بهترین شرایط روش واکنشی است: «توی فروشگاه خیلی بچه بدی شده بودی، پس باید بقیه روز رو بری توی اتاقت بمونی.» به جای این کار وقتی می خواهید وارد فروشگاه شوید، به فرزند خود یادآوری کنید که «ما داریم می رویم فروشگاه. قرارهایی را که با هم گذاشتیم یادته؟ یادت باشه همیشه جلوی چشم بمونی، ندویی، اگه گفتم نمی تونیم چیزی را بخریم و تو ناراحت شدی، به جای اینکه لگد بزنی و جیغ بکشی، فقط به مامان بگو که چه حسی داری، اگه به قرارهامون عمل نکنی، یک راست می رویم خونه اما اگه رفتارت درست باشه، سر راهمون می رویم پارک! باشه؟»
تشویق کنید
این کار را با تعریف کردن از رفتارهای خوب فرزندتان انجام دهید نه با دادن شیرینی. به او یاد بدهید که چطور دیگران را در نظر داشته باشد و بعد وقتی به شما نشان می دهد که این خواسته شما را یاد گرفته است، باز تشویقش کنید.
بعد از اینکه کاری را به شکل بد انجام می دهد روی اهمیت عذرخواهی تاکید کنید.
یاد دادن عذرخواهی به کودکتان مانند یاد دادن پذیرش مسئولیت رفتارش است.
به جای مسائل، روی راه حل مسائل تمرکز داشته باشید.
بچه ها از والدین انتظار ندارند که به آنها بگویند شما مشکل دارید، انتظار (بی صبرانه) آنها این است که کسی به آنها بگوید چطور مشکل خود را برطرف کنند. وقتی به یک بچه خشمگین می گویید: «داد نزن! همه را داری ناراحت می کنی.» مشکل او را (در اثر هر چیزی که به وجود آمده باشد) برطرف نمی کنید. ضمنا گفتن «داد نزن» راهی فراتر از صرفا تخلیه خشم به او نشان نمی دهد. به جای این حرف به بچه خود بگویید «من می فهمم که مشکلت چقدر عصبانیت کرده، شاید اگه با صدای پایین تری به من بگی اون مشکل چیه، بتونم کمکت کنم. مطمئنم اگر عصبانیتت تموم بشه دوتایی می تونیم مشکل تو را حل کنیم. خب حالا می خواستی چی بهم بگی؟»
زود شروع کنید و حرف بزنید.
هرگز برای شروع به تربیت فرزندی که خشمگین نباشد زود نیست. گفتگوی عاطفی بین والدین و فرزندان زمانی شروع می شود که بچه ها حدود سه ماه دارند و از طریق ابراز هیجان هایی درباره چیز هایی که می خواهند شروع به «حرف زدن» می کنند. بچه ها باهوش تر از آنی هستند که فکر می کنید. آنها به کلمات آرامش بخش پاسخ می دهند. هرگز نباید این احساس را در او به وجود بیاورید که از خشم او می ترسید این باعث خواهد شد که او یا برای جلوگیری از پریشانی شما احساسات خودش را سرکوب کند یا بدتر از آن، از خشمش به عنوان وسیله ای برای کنترل شما و هر کس دیگر که در اطراف او هست استفاده کند.
ایجاد لحظه هایی برای درس دادن.
منتظر نمانید تا وضعی پیش بیاید که کودک شما خشمگین شود. پیشقدم شوید و فرصت هایی ایجاد کنید تا او بتواند برخورد با احساسات منفی را یاد بگیرد. برای این کار یکی از راه های زیر را انتخاب کنید:
۱- با کودک خود بازی کنید و عمدا نگذارید برنده شود. بعد از او بپرسید «وقتی برنده نمی شی چه حسی داری؟ عصبانی می شی؟ فکر می کنی وقتی اونای دیگه برنده نمی شن چه حسی دارن؟ عصبانی می شن؟ فکر می کنی وقتی که تو عصبانی می شی چکار باید بکنیم؟ فکر می کنی در مورد عصبانی شدن اونای دیگه باید چکار کنیم؟» جواب ها مهم نیست، منظور فقط این است که او به این سوالات فکر کند.
۲- وضعیتی را برای کودک خود به نمایش بگذارید که در آن از بعضی از اصول اخلاقی تخطی می شود؛ بازی منصفانه یا صداقت. از او بپرسید در مورد کسی که با او غیرمنصفانه برخورد شود یا دروغ گفته شود چه فکر می کند. فکر می کند که آن شخص باید عصبانی شود؟ آیا فکر می کند که عصبانیت آن شخص توجیه دارد؟ از او بپرسید برای احساسات آن شخص چه باید کرد.
۳- از کودک خود بخواهید وانمود کند عصبانی است و بعد وانمود کند که به احساسات کسی آسیب می زند. به کسی که می خواهد اذیت کند چه می گوید؟ از او بپرسید فکر می کنی حرف های خشمگینانه تو باعث چه احساسی در آن شخص خواهد شد؟ نقش مثبت داشته باشید نمی توانید کاری را که خودتان نمی کنید به دیگری یاد بدهید! اگر نتوانید رفتار خودتان را کنترل کنید؛ چطور می توانید انتظار داشته باشید فرزندتان این کار را بکند؟ چه خوشتان بیاید و چه نیاید، شما مدل اولیه فرزند خود هستید. پس وقتی می خواهید مربیگری او را به عهده بگیرید، باید از خودتان شروع کنید.
عوامل ایجادکننده خشم در کودکان
محرکهایی که منجر به واکنشهای خشمآلود میشوند، عبارتاند از:
ـ ایجاد محدودیتهای جسمی و حرکتهای کودک، خواه به وسیله دیگران و یا بر اثر ناتوانیهای خود او
ـ جلوگیری از انجام فعالیتهای در جریان او، ایجاد مانع در رسیدن او به خواستها، برنامهها و هدفهایش و بالاخره مجموعهای از ناراحتیهایی که موجب ناکامی او میشود.
ـ در کودکان بزرگتر قطع فعالیتهای در حال پیشرفت
ـ ایراد گرفتن دائم از آنان
ـ اذیت کردن آنان
- مقایسه نامناسب بین کودک با دیگران
ـ سخنرانی و نصایح پیاپی به آنان
مطالعات نشان میدهد که متداولترین دلیل خشمگین شدن و نارضایتی اجتماعی کودک سرزنش کردن او به خاطر کاری است که انجام نداده است. بچهها قبل از ورود به مدرسه و در دوره ابتدایی اغلب در مقابل توقعات والدین و معلم دچار خشم میشوند. اصرار والدین برای یاد دادن بازیها و پارهای از مهارت ها به کودکان آنها را خشمگین میسازد. شکست در انجام فعالیتهای تحصیلی و ناتوانی در انجام آنچه گروه هم سن از فرد انتظار دارد نیز باعث ایجاد خشم در کودک میشود.
بهانهگیری والدین از بچه ها و اجبار آنها به بازی و مصاحبت با برادران و خواهران کوچکتر، ایجاد مزاحمت برای بچهها و ابراز بیمهری نسبت به آنها و گاهی عادات و خصوصیات اخلاقی والدین سبب خشم افراد میشود. موقعی که والدین به بچهها دروغ میگویند یا آنها را مورد طعنه و سرزنش قرار میدهند و همچنین زمانی که به بچهها دستور میدهند، خشم و خصومت آنها را نسبت به خود برمیانگیزند.
باید اذعان داشت کودک تا قبل از ورود به مدرسه روش غلبه برخشم و کنترل خشم خود را میآموزد. معمولاً در سنین قبل از مدرسه خشم و ناراحتی کودک به صورت گریه ظاهر میشود ولی بعد از ورود به مدرسه یاد میگیرد که ناراحتی خود را به اشکال دیگر بیان کند. والدین و مربیان آگاه باید کوشش کنند موجبات خشم کودکان را به وجود نیاورند و اجازه دهند کودکان در بعضی مواقع خشم خود را ظاهر سازند. تنبیه و مؤاخذه شدید در مقابل خشم کودکان سبب تشدید خشم آنها میشود. والدین و مربیان محترم باید در برخورد با خشم کودکان تحمل بیشتری از خود نشان دهند و همواره با آنها با ملایمت رفتار کنند. چرا که ملایمت، بسیار موثرتر از خشونت و عکسالعمل شدید و مقابله به مثل است. باید با ملایمت و صبر رفتارهای مطلوب مورد نظر خود را جانشین رفتارهای ناخوشایند کودکان کنند.
افزودن دیدگاه جدید