شب بخیر کوچولو
به نام خدا، بریم سراغ قصهمون «حواست کجاست میمون کوچولو؟»
میمون کوچولوی قصهی ما خیلی خوب و مهربون بود، همه رو دوست داشت، همه اونو دوست داشتن.
اما بچهها یه مشکلی وجود داشت، مشکل میمون کوچولو این بود که حواسش پرت بود.
یه روز میمون کوچولو دوباره صبحانه میخورد و یه روز اصلاً یادش میرفت صبحانه بخوره؛
خلاصه جونم براتون بگه که، یه روز صبح زود میمون کوچولو کیف مدرسهشو برمیداشت و راه افتاد که بره به مدرسه، اما بچهها حواسش پرت شد و اصلاً یادش رفت واسه چی از خونه بیرون اومده!
رفت و رفت و رفت تا به وسط جنگل رسید، این طرف و گشت، اون طرفو نگاه کرد، یه درخت بزرگ دید، با خودش گفت:« چه خوبه از این درخته بالا برم و تاب بخورم، یهکم بازی کنم»
میمون کوچولو از درخت رفت بالا، تاب خورد و تاب خورد؛ بازی کرد و بازی کرد؛ بالا و پایین پرید.
صدای شادی و خندهی اونو خرسک شنید؛ از لونه اومد بیرون و گفت:« سلام میمون کوچولو داری چیکار میکنی؟»
میمون گفت:« دارم بازی میکنم تو هم بیا بازی کنیم»
خرسک خندید و گفت:« چه خوب میام» اونوقت هر دو مشغول بازی شدن. صدای خنده و شادی اونا رو، فیل کوچولو هم شنید.
اومد پیش اونا و گفت:« سلام دوستای خوبم، دارین بازی میکنین منم میتونم با شما بازی کنم؟»
خرسک و میمون کوچولو هر دو با هم گفتن:«البته که میتونی.»
و اونوقت هر سه تایی یعنی میمون کوچولو و خرسک و فیل کوچولو مشغول بازی شدن.
کم کم خورشید قشنگ به وسط آسمون رسید. فیل کوچولو گفت:« دیگه ظهر شده، بهتره بریم خونه.»
یه دفعه میمون کوچولو یادش اومد که ای داد و بیداد، امروز حواسش پرت شده اصلاً به مدرسه نرفته.
میمون کوچولو نشست زیر درخت و شروع کرد به گریه کردن…
دوستاش با تعجب پرسیدن:« چی شده؟» میمون کوچولو سرشو تکون داد و گفت:« یادم رفته برم مدرسه حالا میگین چیکار کنم جواب معلممون رو چی بدم؟ به مامان میمونه چی بگم؟»
میمون کوچولو سرش انداخت پایین و اومد خونه؛ مادرش گفت:« آهای میمون کوچولو، عزیزم کجا بودی بگو ببینم چرا مدرسه نرفتی؟»
میمون گفت:« مادر جون حواسم پرت شد فراموش کردم که برم.»
مادر گفت:« بیا اینم مال تو»
میمون کوچولو با تعجب پرسید:« این دیگه چیه؟!»
مادر گفت:« این یه دفترچه یادداشتِ، روزی چند بار به این دفتر نگاه کن تا کارهایی که باید انجام بدی یادت نره.»
میمون کوچولو دفترچه یادداشت رو گرفت؛ توی دفترچه نوشت:« یادم نره همیشه به مادر احترام بزارم و به حرفاش گوش بدم.»
عزیزهای من شما که حواستون هیچوقت پرت نمیشه، ولی با وجود این شما هم اگه یه دفترچه یادداشت داشته باشین خیلی خوبه.
قربون یادداشت کردنتون، توی یادداشتهاتون یه جایی هم برای من بذارین؛ فدای شما غنچههای قشنگم.
گنجشک لالا، سنجاب لالا، آمد دوباره، مهتاب لالا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی
گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی
جنگل لا لالا، برکه لا لالا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی.
افزودن دیدگاه جدید