شب بخیر کوچولو
به نام خدای مهربانی که حافظ و نگهدار شما بچه های دوست داشتنیِ
میریم سراغ قصهمون که اسمشم هست «سنجاقک ترسو»
بچههای نازنینم، توی دشت اقاقیا یه سنجاقک قشنگی بود که، که چی بگم! از همه چیز میترسید!
واسهی همینم حیوونای دشت به اون میگفتن سنجاقک ترسو؛ البته بچه ها سنجاقک هیچ دلش نمیخواست که بهش بگن ترسو، از طرفی هم نمی دونست چه کار بکنه تا ترسو نباشه.
تا یه کسی بچه ها، اونو صدا میکرد از جاش میپرید هوا و میترسید، اگه یه صدایی می شنید، باز میترسید؛
از همه بدتر، از همه بدتر این سنجاقک ما تا یه کمی هوا تاریک میشد از ترس یه گوشه می نشست و تکون هم نمی خورد.
شما عزیزای دلم می دونین که شب به این قشنگی و زیبایی اصلا ترس داره بچهها؟ ها؟! ترس نداره؛ اما خب سنجاقک قصه ما اینو نمیدونست،
از همه چیز میترسید تا اینکه یه روز نشست با خودش گفت:« این همه حیوون اینجا زندگی میکنند اما هیچ کدومشون مثل من ترسو نیستن! آخه چرا باید همه به من بگن ترسو؟!»
بله بچههای گلم، سنجاقک کوچولو دیگه از دست ترسیدن خودش خسته شده بود؛
برای همین هم تصمیم گرفت پیش یه کسی بره که بهش کمک کنه.
توی دشت اقاقیا یه خرگوش باهوشی بود که از همه داناتر بود.
سنجاقک پیش آقا خرگوشِ دانا رفت، به اون گفت:« خرگوش دانا میشه به من بگی چیکار کنم که دیگه ترسو نباشم؟ آخه همه حیوونا و پرنده ها به من میگن سنجاقک ترسو، منم هیچ دوست ندارم که اونا منو اینجوری صدا کنند. همهی حیوونا میگن تو خرگوش باهوشی هستی، حالا اومدم پیشت تا به من بگی چیکار کنم، من رو راهنمایی کنی که دیگه نترسم.»
بچه ها وقتی خرگوش باهوش حرفهای سنجاقک کوچولو را شنید، لبخندی زد و گفت:« همین قدر که تو اراده کردی و دلت میخواد که دیگه نترسی خودش خیلی خوبه، چون از قدیم و ندیم گفتن، خواستن توانستن است اما بعد از این باید مدام به خودت بگی که من از هیچ چیزی نمی ترسم؛ نه از اینکه تنها باشم، نه از اینکه شب بشه؛ چون خدای مهربان همیشه با ماست، حواسش به همه چیزه، پس دلیلی نداره که ما از چیزی بترسیم.»
وااای عزیزای دلم، سنجاقک کوچولو با دقت به حرف های خرگوش دانا گوش داد.
بعد از اون دیگه از هیچ چیزی نترسید؛ نه از تاریکی، نه از صدای بلند، نه از صدای باد و بارون.
حیوونای دشت اقاقیا هم دیگه هیچوقتِ هیچوقت سنجاقکو، ترسو صدا نکردن.
خوب بچههای گلم قصه رو شنیدین، انشاالله پسندیده باشین.
شما هم خوشحالین که سنجاقک دیگه ترسو نیست؟ اصلا ترس معنی داره بچه ها؟ ها؟ احتیاط چرا مثلا ما میگیم بچههای گلم شما نزدیک بخاری نرین، نه اینکه از بخاری بترسیم باید احتیاط کنیم، درسته؟ یا به چراغ گاز در خانه دست نزنیم، اون ترس نداره کار شماست درسته؟ بله همه اش درسته.
قربون شما گلهای قشنگم که خیلی هم شجاعاین، مثلا شب وقتی میخواین تو اتاقتون بخوابین دیگه نیاز نیست بزرگترها با شما باشن؛ قربون شما قهرمان های خودم.
گنجشک لالا، سنجاب لالا، آمد دوباره، مهتاب لالا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی
گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی
جنگل لالالا، برکه لالالا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی.
افزودن دیدگاه جدید