یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .
نزدیک یک ده کوچیک جنگلی بود و توی این جنگل روباه قرمزی بود که مثل روباه های دیگه حیله گر حقه باز بود . روزی از روزها آقا روباهه ۳ تا مگس گرفت و انداخت توی کیسه و رفت تا رسید به یکی از خونه های ده . در زد و صاحب خونه گفت کیه روباه جواب داد روباه بی آزارم و …
برای گوش دادن و دانلود این قصه صوتی روی موبایل، تب لت و لپ تاپ بایستی اشتراک ماهیانه تهیه فرمائید.
افزودن دیدگاه جدید