مجله بینالمللی «رشد کودک» که از انتشارات موسسه علمی «وایلی» در دانشگاه آکسفورد است در مجله منتشرشده سال ۲۰۱۴ خود اثبات کرد: نحوه تربیت کودکان از بدو تولد، تاثیر بسزایی بر میزان موفقیت اجتماعی-اقتصادی آنها در دهههای بعد زندگیشان دارد. محققان این موسسه ضمن بررسی شیوه تربیتی در ۲۴۳ نفر از زمان تولد تا ۳۲ سالگی و سنجش میزان موفقیت آنان در سالهای آتی زندگیشان، چند سال اول زندگی کودک را مهمترین سالهای شکلگیری وجهه اجتماعی-اقتصادی ارزیابی کردند. آنها از طرفی وضعیت اقتصادی خانوادهها را نیز در نظر گرفتند و نتیجهای که از این نظارت منتشر کردند از وجود رابطه مستقیم درجایگاه اقتصادی- اجتماعی خانواده با شکلگیری شخصیت موفق اقتصادی در کودکان خبر داد. به این ترتیب که رفاه اقتصادی خانواده به جنبههای مثبت رشد اقتصادی کودک کمک شایانی میکند و در سمت دیگر فقدان رفاه نسبی در خانواده، شرایط پرورش کودک در زمینه اقتصادی را به شدت متزلزل میکند. دانشگاه کوبه ژاپن در مقالهای که در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، با در نظر گرفتن سه شیوه تربیتی و چهار فاکتور در موفقیت آتی فرزندان، تاثیر شیوههای تربیتی مختلف را بر روحیه مثبت، موفقیت تحصیلی، احساس امنیت و درآمد متوسط بررسی کرده است. بررسی رابطه این چهار پارامتر با شیوههای تربیتی حکایت از این دارد که این فاکتورهای اقتصادی-اجتماعی با شیوه مناسب فرزندپروری به حالت بهینه خود خواهند رسید.
اثر تحصیلی- اقتصادی بر فرزندان
پژوهشگران دانشگاه میشیگان در سال ۲۰۱۴ با انتشار مقالهای به وجود رابطه مستقیم در میزان تحصیلات مادر و میزان تحصیلات آکادمیک کودک پی بردهاند. در این بررسی مادرانی که تحصیلات تکمیلی خود را گذراندهاند، فرزندان تحصیلکردهای پرورش میدهند. در پژوهشی با پوشش افق زمانی بلندمدت، ۸۵۶ کودک از هشت سالگی تحت نظارت مستقیم قرار گرفتند. مقایسه موفقیت شغلی و تحصیلی این افراد پس از چهل سال به کشف وجود رابطه مستقیم در تحصیلات والدین و موفقیت فرزندان آنها منجر شد. مطالعات دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد نیز نشان میدهد فرزندان مادران شاغل از پتانسیل بیشتری برای اکتساب تواناییهای اجتماعی-اقتصادی برخوردارند.
یکی از این پژوهشها که دختران مادران شاغل را بررسی کرده است حاکی از تمایل بیشتر این دختران برای ادامه تحصیل در سیستم آکادمیک و دست یابی به موقعیت شغلی در رده های مدیریتی است. این دختران حقوق دریافتی بیشتری از دختران مادرانی که خانهدار هستند، به دست میآورند. پسران مادران شاغل نیز از نظر مسوولیتپذیری و کسب مهارتهای اقتصادی از گروه دیگر به مراتب تواناتر هستند.
میوه متفاوت سه شیوه تربیتی
به عقیده کارشناسان، سه شیوه کلی در تربیت و پرورش کودکان وجود دارد: سلطهگرایانه(کنترلکننده با چارچوبهای مورد نظر والدین)، سهلگیرانه و مقتدرانه. بررسی روابط علّی نشان میدهد که سومین شیوه تربیتی بهترین روش از میان این سه شیوه است. در روش مقتدرانه، والدین تنها با جهت دهی بالغانه سعی در معنادار کردن هدفگذاری و رفتار کودک دارند. در این شیوه آزادی عمل کودک برای تصمیمگیری تحت نظر والدین افزایش مییابد که اثر آن افزایش خلاقیت، مسوولیتپذیری و ایدهپردازی در کودک میشود. کارشناسان دانشگاههای پنسیلوانیا و دوک با بررسی بیش از ۷۰۰ کودک از سنین پایین تا ۲۵سالگی متوجه وجود همبستگی معناداری میان آموزشهای مهارتهای اجتماعی-اقتصادی در دوره کودکی با موفقیتهای شغلی و اقتصادی در ۲۵سالگی آنان شدند. مهارتهایی که آموزش آنها به تکامل اقتصادی-اجتماعی کودک کمک شایانی میکند شامل مهارت همکاری با دیگران، کمک به دیگران و حل کردن مشکلات شخصی بدون کمک دیگران هستند.
این مهارتها در بلندمدت منجر به کسب مراتب علمی بالاتر و اشتغال به شغل دائمی این دسته از کودکان، در قیاس با کودکانی که این مهارتها را نیاموختهاند میشود. در نظر گرفتن مسوولیتهای کوچک و دائمی برای فرزندان از جمله عوامل تاثیرگذار بر آینده اقتصادی کودکان است. مسوولیتهایی مثل شستوشوی لباسهای شخصی، بیرون گذاشتن زبالهها یا مشارکت در انجام امور داخل خانه به ارتقای قدرت اتکا به خود و اعتماد به نفس آنها کمک میکند. انجام دادن مسوولیتهای محول شده بهطور کامل از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چراکه بر مبنای یافتههای پژوهشهای علمی تکمیل نشدن امور محوله اثر معکوسی بر کودک میگذارد.
اثر انتظار بر عملکرد
«اثر پیگمالیون» پدیدهای است که طی آن سطح انتظارات از یک فرد در انتها با عملکرد این فرد رابطه مستقیم دارد. بالا بودن سطح انتظار والدین از فرزندان خود (انتظارات نابجا یا خیالپردازانه اثرات منفی شدیدی بر کودک میگذارد)، به افزایش میزان عملکرد آنها در ادامه زندگیشان کمک میکند. برای مثال در یک آزمایش، از دانشآموزان متعدد تست IQ گرفته شد و تعدادی از دانشآموزان بهطور تصادفی به عنوان برندگان این تست به معلمانشان معرفی شدند.
پس از مدتی افزایش محسوسی در ارتقای تحصیلی این دانشآموزان پدید آمد؛ درحالیکه دانشآموزانی که برندگان حقیقی این آزمون بودند در پیشرفتشان هیچ تغییری حاصل نشد. بنابراین والدین با اعمال انتظار در نحوه عملکرد فرزندشان میتوانند بهطور مستقیم بر آینده آنان اثر بگذارند. براساس مطالعهای که روی ۶.۶۰۰ کودک در کالیفرنیا صورت گرفت، فرزندان والدینی که انتظارشان از عملکرد اقتصادی کودکانشان در سطح بالایی قرار داشت پس از طی دو دهه پیشرفت قابلتوجهی در دستاوردهای اقتصادی خود بروز دادند. بیش از ۸۰ درصد این دسته از فرزندان بنا به سطح انتظار والدینشان عمل کردند که مبین کارآیی اثر پیگمالیون بر آینده کودکان است.
ریاضیات و اقتصاد
در تحلیلی که از نتایج یک پژوهش علمی بر روی ۳۵.۰۰۰ کودک پیشدبستانی در آمریکا، کانادا و انگلستان بهدست آمده است، آموزش ریاضیات مقدماتی در سالهای پیش از مدرسه منجر به افزایش موفقیت آتی این کودکان در زمینه اقتصادی میشود. کودکانی که ریاضیات را از سالهای ابتدایی زندگی میآموزند نه تنها در بخش ریاضیات بلکه در مهارت درک مطلب نیز به نسبت گروهی که ریاضیات را در سنین بالاتر آموختهاند؛ قویتر هستند. بنا به مقالهای که در نسخه اکتبر ۲۰۱۴ ژورنال علوم اجتماعی و رفتاری «پروسدیا» منتشر شد، دانشآموزانی که پیشزمینه ریاضیاتی بهتری دارند در علم اقتصاد با سهولت بیشتری پیشرفت میکنند. اگرچه آموزش ریاضیات در دانشکدههای اقتصاد، در برخی از موارد با اعتراض دانشجویان مواجه شدهاست؛ اما در این میان کودکانی که از سالهای ابتدایی ریاضیات را از والدین خود فراگرفتهاند، کمتر با این مشکل دستوپنجه نرم میکنند.
افزودن دیدگاه جدید