فروغ جمالی

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

کلاغی-و-کلاغی-بود
دو کلاغ نر و ماده بر شاخه درختی بلند لانه ساخته‌اند و در انتظارند تا جوجه آن‌ها از تخم بیرون بیاید که ماری حمله می‌کند و تخم را می‌خورد. آن‌ها می‌فهمند مار راه لانه‌شان را پیدا کرده‌است و از آن پس تمام تخم‌ها و جوجه‌‌هاشان در خطر دشمنی بی‌رحم و قوی...
مجموعه-مرزﭙرگهر:-گرگ-آوازخوان
  قصه ی گرگ آوازه خوان از قصه های عامیانه ترکمنی است که در مجموعه مرز پرگهر منتشر شده است. روزی گرگی برای شکار حیوانی به راه افتاد. او رفت و رفت تا به دره‌ای سرسبز رسید. در آن‌جا بره‌ای را دید... اما از بره گول خورد. بره فرار کرد و گرگ خواند: آواره...
عدسک
روزی روزگاری پیرزن و پیرمردی در ده دورافتاده‌ای زندگی می‌کردند و بچه نداشتند. آن‌ها آرزو داشتند خدا به آن‌ها بچه‌ای بدهد. یک روز پیرزن داشت عدس می‌پخت که یک‌دفعه عدسی از توی دیگ پرید بیرون. پیرزن خوب نگاه کرد و دید پسری قد یک عدس دارد کنار دیگ ورجه...
جنگ-لک-‌لک-و-خرچنگ
لک لک جوانی در کنار برکه‌ای کوچک زندگی می‌کند. او هرروز با مهارت چند ماهی از برکه صید کرده و روزگار می‌گذراند. بعد از چند سال لک لک پیر می‌شود و مهارت صید ماهی را از دست می‌دهد و تصمیم می‌گیرد با حیله ماهی بگیرد. به‌همین جهت شایع می‌کند که به زودی...