نیلوفر امن‌زاده

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

یک-روز-اتوبوسی
«سی‌جی» و مادربزرگش ماشین ندارند و باید مدت‌ها زیر باران منتظر اتوبوس بمانند. به نظر «سی‌جی» آن‌ها زندگی سختی دارند. او از این موضوع ناراحت است ولی مادربزرگش مانند او فکر نمی‌کند ... در پشت جلد کتاب « یک روز اتوبوسی » می‌خوانیم: «سی‌جی» مدام از...