هایده عبدالحسین‌زاده

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

لاک‌پشت-سبز
روز عروسی خانم لاک پشته بود و همه دوستان و آشنایان دور هم جمع شده‌ بودند که ناگهان بارانی از زباله روی سرشان ریخت. لاکی، برادر عروس، دیگر طاقت این وضع را نداشت و تصمیم گرفت هر طور شده جلوی آدم‌ها را بگیرد. خانواده و دوستانش به او هشدار دادند که نرود...