معرفی کتاب‌های مناسب برای کودکان ۷ - ۹ سال

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

پدربزرگ-لسه-می-میرد
یکی از ترس های همیشگی کودکان، ‌ترس از دست دادن عزیزان، ‌به ویژه مادر یا پدر و مادر بزرگ یا پدر بزرگ است. این نگرانی و ترس در مورد از دست دادن مادر بزرگ و پدر بزرگ، واقعیتی است که بیشتر کودکان و نوجوانان آن را تجربه می کنند. این واقعیت تلخ گاه کودکان...
وینی-پو
"وینی پو" یک خرس است. یک خرس قطبی باهوش و شجاع و در عین حال شاعر با شعرهای با مزه و زیبا، اما نه از آن خرس های قطبی که شما می شناسید. او یک عروسک خرسی است به نام "ادوارد خرسه " که خودش را  وینی پو معرفی می کند. از آن جا که صاحبش " کریستوفر رابین "...
غول-و-دوچرخه
بنظر شما چه رابطه ای بین غول و دوچرخه می تواند باشد؟ نمی توانید حدس بزنید؟ اصلاٌ رابطه ای وجود دارد؟ نویسنده به کمک دخترش "درسا" داستان می نویسد و مادر هم نقاشی های آن را می کشد. اگر چه قهرمان اصلی داستان پسری است که می خواهد دوچرخه ای را بدزدد ولی...
طوطی-و-بقال
آقا نبات، طوطی شیرین زبانی است در مغازه عمو بقال، که هم موجب خوشحالی مشتری های بزرگسال است و هم کودکان. در بقالی به آقا نبات هم خوش می گذرد زیرا همه او را دوست دارند. اما روزی به سبب بازیگوشی و بی توجهی آقا نبات، شیشه روغن می افتد و می شکند و دردسر...
قصه-های-مجید
آیا نام مجید برای شما آشنا است؟ فکر می کنم خیلی از شما مجید را می شناسید! او شخصیت اصلی قصه های مجید است که در ۵ جلد توسط هوشنگ مرادی کرمانی نوشته شده است. مجید نوجوانی اهل کرمان است، او پدر و مادر خود را از دست داده و با بی بی، مادر بزرگش زندگی می...
بز-لجباز،-غاز-نادان
غاز کوچولو و بز کوچولو در همسایگی هم زندگی می کنند و با هم دوست هستند. آن ها با هم به مهد کودک می روند و با هم بازی می کنند و البته گاهی هم دعوا. امروز غاز کوچولو از دست بز کوچولو خیلی عصبانی است چون بز کوچولو پشت سر هم وسط حرفش پریده است و به او...
دو-دوست
دو دختر در یک صبح زیبا و در جنگلی که بوی باران و گیاه می داد با هم آشنا و دوستی بین آن دو پدید آمد. آن ها با یکدیگر به تماشای موریانه ها ی چوب خوار، کنه و مورچه های بالدار که بر سر دانه ای با هم می جنگیدند پرداختند. آن ها در میان درختان لانه های پشه...
آفتاب-مهتاب-چه-رنگه؟
قربونت برم هر دم گل تو دامنت کردم آن دم که ترا دیدم ترک همه را کردم کتاب "آفتاب مهتاب چه رنگه"، مجموعه ای از بازی ترانه ها و متل های گوناگون کودکان کشورمان ایران است. ثمینه باغچه بان کوشیده با ارئه نمونه های موفق از ترانه های عامیانه، کودکان...
دیو-دیگ-به-سر،-یا،-این-جوری-بود-که-اون-جور-شد
در روستایی که مردمان خیلی ساده و ترسویی زندگی می کردند، چوپانی بود بنام سمندر که پسری بنام دلاور داشت. آن ها چهل بره و یک بز داشتند. چهل بره یک طرف و بز هم یکطرف! بزی شیطان و بازیگوش! روزی از روزها بزبزک از گله جا می ماند. او راه روستا را بلد است،...
داستانک-های-خرگوش-حکیم
یک بود یکی نبود، در کشور خرگوش ها خرگوشی زندگی می کرد که نه شاه بود که بهترین خوراک ها را بخورد، نه جادوگر که با کارهای عجیب و غریب روزگار بهتری را سپری کند. او تنها یک رعیت ساده بود که از صبح تا شب در کشتزارهای شاه زورگو و بداخلاق کار می کرد. اما...
این-همه-تلق-و-ملق
روزی روزگاری پشت کوه بازاری بود و توی بازار، یک بز، آش شله قلمکار می پخت و می فروخت. در همسایگی دکان بز، درختی بود تنها و غرغرو که مرتب سر بز غر می زد که چه طور با سروصدا بخوابد و با بوی چربی آش بیدار شود. اما بز برای این موضوع راه حل خوبی پیدا می...
مهمان-های-ناخوانده
مهمان ناخوانده داستان پیرزن مهربانی است که در خانه کوچکی در روستایی کوچک، تنهای تنها زندگی می کند. پیرزن مهربان در یک شب سرد و بارانی زمستان، گنجشک کوچولو، مرغ پاکوتاه، سگ پاسبان، گاو سیاه و حیوانات دیگر را از سرمای شدید و باران تند نجات می دهد و در...
عروسی-گربه-ی-ملیکا-با-خانم-مگس-و-سه-قصه-ی-دیگر
ملیکا و گربه اش نام مجموعه ای با دوازده داستان کوتاه است که در سه جلد منتشر شده است. در داستان های این مجموعه ماجراهای هیجان انگیزی برای ملیکا و گربه اش رخ می دهد: در یکی از داستان های کتاب دوم گربه دل ملیکا را می دزد، یا در داستان "غول ده کله" گربه...
قصه-بازی-و-نقش-و-کاربرد-آموزشی--تربیتی-آن
این کتاب بر پایه ی تجربه ی نویسنده از اجرای نمایشی قصه ی "شازده کدو و قلقله زن" به سرپرستی او از سوی دانش آموزان آلمانی کلاس سوم دبستان در سال ٢٠٠١ نوشته شده است. به باور کیقباد یزدانی "همه جا محل آموزش و کودک همیشه در حال آموختن است... این دیدگاه...
سوراخی-در-یک-کتاب
روزی بود و روزگاری. کتابی بود با یک سوراخ. وقتی بازش می کردند کتابی می شد با دو سوراخ رو به روی هم که مثل دو پنجره باز، توفانی بین آن ها برپا می شد. این توفان از هوا نبود، از ماجراهای عجیب و باور نکردنی آن طرف سوراخ بود. در این داستان موش های کنجکاو...
لطفا-چراغ-را-روشن-بگذار
شاهزاده کوچولو از تاریکی خوشش نمی آید و می خواهد شب ها چراغ اتاقش روشن بماند ، چون فکر می کند شبح ها شب ها پیدایشان می شود. پدر، دریا سالار، ملکه و دکتر به او می گویند که شبح وجود خارجی ندارد، اگر هم باشد خیلی ریز است و باید با میکروسکوپ آن را دید....
آرزوهای-گمشده-مرد-کلاه-دودی
 مرد کلاه دودی مرد عجیب و غریبی بود  او سال ها یک خواب سیر و درست و حسابی نکرده بود و حتی نخوابیده بود  او شب و روز کار می کرد، او سال ها بود نه می خندید، نه به سفر می رفت و نه در دریا شنا می کرد. او حتی ماهی های شکلاتی کارخانه خودش را هم نخورده بود...
دیگر-در-خانه-ی-پسرک-هفت-صندلی-بود
در خانه ی پسرک شش صندلی بود. صندلی اول و قدیمی ترین آن به پدر بزرگ تعلق داشت و به ترتیب صندلی های قدیمی و کمی قدیمی و قدیمی و خیلی نو و نو متعلق به سایر افراد خانواده یعنی مادر بزرگ، پدر، مادر، خواهرو برادر او بود. پسرک اجازه نداشت روی صندلی آنان...
تو-ترسویی-الفی-اتکینز؟
همه می دانند که الفی از دعوا کردن و کتک کاری خوشش نمی آید. البته بعضی ها فکر می کنند او ترسو است ولی الفی می گوید فقط نمی خواهد بچه ها را بزند. هنگام دعوا الفی فرار می کند یا وانمود می کند شکست خورده است. او ترجیح می دهد دعوا زود تمام شود.  اما یک...
با-این-صدای-زنگوله-گربه-پیشی-چه-شنگوله
بچه  گربه ای شیطان هر وقت که جوجه ها گرم بازی هستند با تغییر دادن صدایش آن ها را می ترساند تا بازی آن ها را به هم بزند. جوجه ها که از این وضع خیلی ناراحت هستند در صدد چاره جویی بر می آیند و پس از مشورت تصمیم می گیرند زنگوله ای را به گردن بچه گربه...

صفحه‌ها