کتاب «دریا قرمز نیست»، داستان یک مدادشمعی است با برچسب قرمز، بنابراین سایر مدادشمعیها هم او را یک مدادشمعی قرمز میدانند. در حالیکه او واقعا آبی است و برای همین هر چیز قرمزی را آبی میکشد. معلم، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، قیچی، چسب، مداد و همه سعی میکنند به او کمک کنند تا مثل یک مدادشمعی قرمز عمل کند. اما موفق نمیشوند. مدادشمعی قرمز بسیار ناراحت و ناامید است. همه مدادشمعیها فکر میکنند یک جای کار اشکال دارد.
تا اینکه روزی یک مدادشمعی شاتوتی از او میخواهد که یک اقیانوس آبی بکشد و در نهایت شگفتی او به راحتی از عهده آن برمیآید. و به این ترتیب همه مدادشمعیها میفهمند که او آبی است. یک مدادشمعی آبی خوشرنگ که میتواند هر چیز آبی را به خوبی بکشد.
کتاب «دریا قرمز نیست» برخلاف داستان سرگرمکننده و ظاهر کودکانه و فانتزیاش، کتابی است با آموزههای بسیار عمیق که میتوان گفت برای همه سنین مناسب است.
انگیزه مایکل هال نویسنده کتاب «دریا قرمز نیست» توجه دادن به برچسبهایی است که دیگران بدون توجه به آنچه هستیم و تواناییهایی که داریم بر ما میزنند و ما هم آنها را میپذیریم. پذیرش این برچسبها سبب میشود از خود انتظاراتی داشته باشیم که قادر به انجام آنها نیستیم، و نتیجه آن احساس ناامیدی و سرخوردگی است.
مایکل هال معتقد است اینکه بسیاری از ما در سنین مختلف فکر میکردهایم که درخشان نبودهایم مشکلی است که از پذیرفتن برچسبهای اشتباه ناشی میشود. او میگوید در چنین حالتی همه تلاش میکنند تا به فرد دارای برچسب اشتباه که ناتوان از انجام درست کارهای منطبق با برچسبش است کمک کنند. جالب اینجاست که این کمکها کارها را بدتر میکند و بیشترین صدمه را می زند.
کتاب «دریا قرمز نیست» یادآور این است که در خودمان و دیگران به ویژه در کودکان به دنبال ویژگیهایی باشیم که به ما و آنها تعلق دارند نه آنچه در ما وجود ندارد. توجه به این امر سبب میشود اعتماد به نفس افراد افزایش یابد و با اشتیاق و امید برای آفرینش کارهایی منحصر به فرد سعی کنند. این کتاب تلاشی ارزشمند است برای تاکید بر پذیرش خود یا همان خودباوری و اعتماد به نفس. به طور خلاصه میتوان گفت آنچه در احساس رضایتمندی افراد از خودشان و همچنین در روابطشان با دیگران بسیار مهم است خودآگاهی است. عدم وجود خودآگاهی در ارتباط با خود و دیگران موجب صدمه زدن به هر دو طرف خواهد شد. این کتاب خواننده را تشویق میکند که با خود صادق باشد.
در عین حال توجه به مسایل موجود در زندگی گروهی و اهمیت دادن به مشکلات یکدیگر و تلاش برای کمک به افراد گروه در کتاب «دریا قرمز نیست» بسیار ارزشمند است، هر چند روش کمک کردن بسیار مهم است. خوشحالی مداد شمعیها از پیشرفت و بالندگی مدادشمعی قرمز (آبی) از دیگر نکات اساسی گنجانده شده در این کتاب است. از دیگر آموزههای مهم موجود در کتاب «دریا قرمز نیست» خودداری از قضاوت کردن دیگران از روی ظاهر و مجبور کردن آنها به تظاهر به آنچه نیستند است.
در انتهای داستان کتاب «دریا قرمز نیست»، وقتی مدادشمعی قرمز یا همان مدادشمعی آبی به اهمیت خودش و کاربردی بودنش که نتیجه اعتماد و پذیرش او توسط مداد شمعی شاتوتی بود پی میبرد و همین طور سعی و تلاش او قلب خواننده به خصوص کودکان را مملو از عشق و امید میکند. این امر سبب احساس پیروزی در خواننده میشود.
از جذابیتهای تصویری کتاب «دریا قرمز نیست» میتوان به تصاویر ساده و کودکانه آن اشاره کرد که داستان را برای کودک بسیار باورپذیر و دلنشین میکند. معرفی طیف متنوعی از رنگها، اشاره ظریف داستان به ترکیب رنگها و معرفی رنگهای گرم و سرد از جمله نکاتی است که در دل داستان و تصاویرش به کودک آموزش داده میشوند. داستان «دریا قرمز نیست» با وجود داستانی نه چندان طولانی در هر تصویر و هر سطر مسایلی بسیار ارزشمند و دقیق را به مخاطب منتقل می کند که با خواندن دوباره کتاب و دیدن تصاویر آن میتوان از کشف آنها لذت برد.
افزودن دیدگاه جدید