فرانک اش

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

خواب-خرس-مهتابی
یک روز یک کانگورو با بچه ای که در کیسه داشت، از باغ وحش فرار کرد و رفت توی حیاط خانه ی خرس. پرنده کوچولو گفت: «تو هم چیزی را که من می بینم، می بینی؟» خرس جواب داد: «البته اما باورم نمی شود، مثل یک رؤیاست.» پرنده گفت: «شاید داریم خواب می بینیم» خرس...