مهشید مجتهدزاده

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

آبی-کوچولو
آبی کوچولو گم شده و پسری بنام ویل او را در جنگل پیدا می کند. آبی کوچولو در طول راه نشانه هایی از خانه اش می دهد. خانه او در کوهستان است با پلکانی چوبی و یک پل چوبی بر روی رودخانه ای که زیر درختان بید جریان دارد، و درختان سیب به اندازه یک توپ، یک باغ...
سوزان-می-خندد
سوزان کودکی است که مانند همه کودکان کارهای زیادی انجام می دهد. اومی خندد، آواز می خواند، به کمک پدر پرواز و یا آب بازی می کند. او همیشه دختر خوبی نیست، گاهی هم بد می شود و همیشه خوشحال نیست و گاهی غمگین می شود. راستی سوزان نرمش هم می کند و گاهی روی...
بطری-اسرارآمیز
در یک روز پاییزی سال ۱۳۵۷ پدری پسرش را برای تحصیل به دیار خیلی دور فرستاد. از آن هنگام پدر دیگر پسر را ندید. سال ها پس از آن پسر ازدواج می کند و پدر از شنیدن این خبر خوشحال می شود. پدر پس از چند سال خبر به دنیا آمدن نوه اش را می شوند. این بار بیشتر...