"در زمان های پیش، شاهزاده ای بود که می خواست با شاهزاده خانمی اصیل ازدواج کند. به این منظور به دور دنیا سفر کرد. او شاهزاده خانم های بسیاری را دید ولی هیچ کدام را نپسندید و از هر کدام ایرادی گرفت.
هر بار غمگین و دست خالی و بدون آن که یک شاهزاده خانم اصیل را یافته باشد به وطن بازمی گشت. تا این که در یک شب طوفانی رعد و برقی شد و باران مثل سیلاب فرو ریخت.... در نیمه های شب کسی دروازه ی شهر را کوبید. ملکه ی پیر شخصاً در را باز کرد. خانمی پشت در ایستاده بود. آب از مویش می چکید و کفش و لباسش خیس بود. با وجود این می گفت که شاهزاده خانم اصیلی است. ملکه پیر با خود گفت: به زودی معلوم خواهد شد...
"لباس تازه ی امپراطور" و "بلبل" داستان های دیگر این کتاب است که با تصاویری تک رنگ همراه اند.
منبع کتاب شاهزاده خانم و نخود و داستانهای دیگر وب سایت کتابک است. برای دریافت اطلاعات بیشتر می توانید به این وب سایت بی نظیر رجوع کنید.
افزودن دیدگاه جدید