روزگاری که حضرت سلیمان بر شهر بیت المقدس فرمانروایی می کرد، پرستشگاهی عظیم بنا کرد تا در آن مکان به حل مشکلات مردم و داوری بین آنان بپردازد. روزی دو برادر برای دادخواهی نزد او می آیند، آنان بر سر زمینی که از پدر به آنان به ارث رسیده بود، با هم دعوا داشتند.
حضرت سلیمان پس ازشنیدن سخنان آن ها داستان دو برادری را برایشان بازگو می کند که همدلی و فداکاری و گذشت آنان نسبت به یکدیگر سبب پیدایش شهر اورشلیم شده است. هر دو آنان بر روی یک زمین باهم کار می کردند و پس از برداشت، محصول آن را بطور مساوی بین خود تقسیم می کردند. برادر بزرگ ازدواج کرده و صاحب فرزند بود ولی برادر دیگر مجرد.
یک سال آنان محصول خوبی داشتند، پس از تقسیم محصول مانند هرسال، برادرمتأهل با این فرضیه که برادر مجرد چون فرزندی ندارد تا در پیری به او کمک کند، پنهانی سهمیه بیشتری را به انبار او می برد. از طرفی برادر مجرد هم با این تصور که چون او صاحب زن و فرزند است پس نیاز بیشتری به گندم دارد او هم پنهانی و از جاده ای دیگر گندم را به انبار او می برد و هر دو از تغییر نکردن میزان گندم ها تعجب می کنند، تا این که بار سوم در محلی هر دو به هم می رسند و در آن نقطه پرستشگاهی ساخته می شود که بنای فعلی بیت المقدس است. دو برادر شاکی پس از شنیدن این حکایت تصمیم می گیرند هر دو با هم بر روی زمین کار کنند.
این اثر افسانه ای عامیانه از خاورمیانه است در ستایش گذشت و فداکاری و صلح ونشان می دهد که نتیجه ی صلح آبادانی است.
منبع کتاب یک شهر و دو برادر وب سایت کتابک است. برای دریافت اطلاعات بیشتر می توانید به این وب سایت بی نظیر رجوع کنید.
افزودن دیدگاه جدید