رادیو کودک

در این سرویس شما می توانید به دریایی از پادکست در زمینه های کودک، تغذیه، خانواده و سلامتی، داستان های صوتی، بازی های رایگان و ... دسترسی داشته باشید.

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

قصه-صوتی-سوسک-کوچولوی-خال-خالی-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
سوسک کوچولویی بود که روی بدنش یک خال بزرگ داشت و به همین دلیل همه اون رو خال خالی صدا می کردند. یک شب خال خالی توی آسمان ماه را دید و از دیدنش خیلی خوشحال شد و آرزو کرد که خودش یک ماه داشته باشد که یکهو چشمش افتاد به خال روی پشتش. خال خالی خیلی...
قصه-صوتی-بچه-گربه-کنجکاو-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
لاک پشتی در گودال آبی در یک باغ زندگی می کرد. در کنار این گودال ،بچه گربه بازیگوشی هم زندگی می کرد. لاک پشت هر روز توی باغ قدم می زد. یک روز بچه گربه کنجکاو لاک پشت را دید و خیلی تعجب کرد. بچه گربه می خواست با لاک پشت بازی کند اما لاک پشت سرش را...
قصه-صوتی-کی-من-و-صدای-می-کنه؟-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
توی یک مزرعه بزرگ ده تا جوجه با پدر ومادرشون یعنی خانم مرغه و آقا خروسه زندگی می کردند. یک روز جوجه ها صدای خانم مرغه را شنیدند و پیش مادرشان رفتند اما خانم مرغه بی خبر ا زهمه جا تعجب کرد و گفت :من شما را صدا نکردم بعد صدای آقا خروسه را شنیدند و پیش...
قصه-صوتی-مسافرت-با-صدای-مریم-نشیبا
مریم نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
رویا کوچولو خیلی منتظر رسیدن عید نوروز بود چون رویا دوست داشت به سفر برود. رویا دوست داشت به شیراز و خانه عمه اش برود. عمه رویا یک دختر داشت که هم سن و سال رویا بود. رویا به پدر و مادرش گفت که دوست دارد به شیراز و دیدن عمه اش بروند اما فهمید که قرار...
قصه-صوتی-عیدی-برای-مریم-کوچولو-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
مریم کوچولو با مشاهده عبادت های مادر و پدرش در ماه رمضان و با دیدن سفره های افطاری و سحری خیلی دوست داشت که روزه بگیرد. مریم از مادرش خواست که به او اجازه بدهد که روزه بگیرد. مادر وقت سحری مریم را بیدار می کرد و به او اجازه داد که روزه کله گنجشکی...
قصه-صوتی-عمه-زهرا-،پرستار-مهربون-با-صدای-مریم-نشیبا
سحر کوچولو قرار بود با پدر ومادرش به خانه مادر بزرگ برود. سحر ازدیدن مادربزرگ و عمه زهرا خیلی خوشحال بود. اما آن شب عمه زهرا شیفت بود و خانه نبود. زهرا خیلی ناراحت شد چون دلش برای عمه اش تنگ شده بود. این برنامه در شب ولادت حضرت زینب و روز پرستار پخش...
قصه-صوتی-کیف-آبی-فراری-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
پسر کوچولویی بود به نام بهادر که با پدر ومادرش درخانه ایی زیبا زندگی می کردند. بهادر قرار بود که به مدرسه برود بنابراین با پدر و مادرش برای خرید کیف رفتند. بهادر صاحب یک کیف آبی شد. بهادر خیلی کیفش را دوست داشت اما کم کم با کیفش نامهربان شد. داستان"...
قصه-صوتی-رعایت-کردن-نوبت-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
محمدحسن مثل همه بچه ها خوب ومهربون بود. مادر محمد حسن قصد داشت برای خریدن نان برود. محمدحسن به مادرش اصرار کرد که تنهایی برای خرید نان برود. نانوایی خیلی شلوغ بود و محمدحسن رفت و جلوی صف ایستاد. این برنامه در ایام پایانی سال پخش شده است. داستان"...
قصه-صوتی-کارخوب-سجاد-کوچولو-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
مادرسجاد کوچولو خیلی خرید داشت .اونها می خواستند همه با هم به بازار بروند. آنها مسیر را با اتوبوس رفتند. توی مسیر یک خانم با بار زیاد وارد اتوبوس شد. جایی برای نشستن نبود اما سجاد از جای خودش بلند شد تا خانمی که بزرگتر بود و از خرید بر می گشت بتواند...
قصه-صوتی-سوت-سوتک-من-کجاست؟-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
علی کوچولو یک روز که از مدرسه آمد دایی اش به خانه آنها آمده بود. علی دایی اش را خیلی دوست داشت. دایی برای علی یک سوت سوتک خریده بود. وقت دادن هدیه ،دایی از علی قول گرفت که وقت استراحت بزرگتر ها سوت نزند. نزدیک سال نو بود و مادر علی مشغول خانه تکانی...
قصه-صوتی-خورشت-فسنجون-خاله-جون-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
خاله جون چادرش رو پوشید تا گردو بخره و خورشت فسنجون درست کنه. خاله پیرزن گردوهایش را توی کیسه گذاشت اما توی راه چندتا ازگردو ها از کیسه بیرون افتاد. گردو ها تصمیم گرفتند گه قل بخورندو بروند سمت خانه خاله پیرزن. داستان"خورشت فسنجون خاله جون" با اجرای...
قصه-صوتی-مهربان-ترین-حیوان-جنگل-با-صدای-مریم-نشیبا
توی یک ده قشنگ مردی زندگی می کرد که یک نانوایی داشت. مرد روزی یک نان بزرگ پخت و به جنگل برد و پیش خودش گفت که این نان را به مهریان ترین حیوان جنگل خواهم داد. خارپشت،کلاغ، روباه و خرگوش و ... حیوانات مختلف با اصرار به مرد می گفتند که آنها مهربان ترین...
قصه-صوتی-ماه-غمگین-و-فرشته-آرزوها-با-صدای-مریم-نشیبا
ماه قشنگ توی دل تاریک آسمان می نشست و غصه می خورد. ماه دوست داشت روی زمین زندگی کند. ماه ،ابرها و ستاره های پر سرو صدا را دوست نداشت. ماه فقط دخترش مهتاب را دوست داشت. ماه و مهتاب هرشب با هم بازی می کردند. اما یک شب مامان ماه خیلی ناراحت بود و با...
قصه-صوتی-مریم-کوچولوی-مهربون-با-صدای-مریم-نشیبا
۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
مریم کوچولو با مامان و باباش توی یک شهر بزرگ زندگی می کردند. مریم خیلی به بزرگترها احترام می گذاشت و به همه کمک می کرد. مریم یک روز با مادرش برای خرید نان رفت و بعداز اجازه از مادر برای دیدن عروسک های مغازه کنار نانوایی، رفت. کنار مغازه ،مریم پرنده...
هر مسواکی در دنیا با دندان های یه نفر دوست که هر روز حداقل ۱ بار همدیگر رو می بینند. مسواک و دندان ها همیشه تو طول روز با هم صحبت می کنند. مسواک ها به دندان ها از غذاهایی که صاحبشان خورده می گن و ازش میخوان که حسابی تمیزشون کنه. اما یک مسواک بود که...
کاردستی کودکان: نقاشی با شکل دست
یکی از روش های نقاشی با کودکان، نقاشی با استفاده از دست یا پاهای خود کودک است. با کشیدن الگوی دست خود کودک میتوان نقاشی های بسیار خلاقانه ای کشید. میتوانید تکمیل کردن نقاشی را به عهده ی خود کودک بگذارید تا آن را به هرچیزی که دوست دارد تبدیل کند. در...
ساخت این فرفره های کاغذی بسیار ساده و درعین حال بسیار جذاب برای بچه ها خواهد بود. همه ی ما در کودکی یکی از این فرفره ها داشته ایم و با لذت فوت کردن آنها آشنا هستیم. برای مراسم و یا جشن هایی که برای کودکانتان برگزار میکنید میتوانید از این فرفره ها به...

صفحه‌ها