پروین علی پور

توضیحات بیشترتوضیحات کمتر

تب‌های اولیه

رامونای-شجاع-شجاع
رامونا ۷ سال دارد و امسال به کلاس اول می رود. او خیلی خوشحال است چون دیگر "کوچولو" نیست. اما در مدرسه همه چیز آن طور که او فکر می کرد، پیش نمی رود. آموزگارش او را دوست ندارد!  همکلاسی اش، سوزان در ساختن کاردستی از او تقلید می کند و ...  کودکان در...
بچه-باتلاق
سال ها پیش وقتی من و کریستی کوچک بودیم کار بدی کردیم. قرار بود برای بازی به خانه آنی برویم. ولی نرفتیم. به جایش رفتیم ماهی گیری؛ خودمان تنهایی؛ بی اجازه! کریستی گفت توی جنگل گل های استکانی یک حوضچه جادو هست. آن حوضچه فقط آنجا و فقط در بهار هست....
سفر-جادویی-پنج-خواهر
مادربزرگ سالی برای سرگرم کردن او در یک روز گرم تابستانی، یک ردیف پنج تایی عروسک کاغذی می برد و صورت اولین دختر را نقاشی می کند؛ دختری سرکش و ماجراجو. اما پیش از آن که صورت بقیه را بکشد هر پنج خواهر دست در دست همدیگر غیبشان می زند و به سفری شگفت...
حباب-پردردسر
دخترکی به اسم می‌بل، حباب درست می‌کند. ولی حبابش از او دور می‌شود و برادر کوچولویش را حسابی به دردسر می‌اندازد! حباب پسر کوچولو را با خودش می‌برد و از بالای حصار خانه‌شان می‌گذرد و سرانجام بر فراز شهرک می‌رسد! حالا این می‌بل، مادرش و تمامی اهالی...
مادر-جون-چرا-اسمم-یادت-رفته؟
توی مدرسه گروه های زیادی هست. ولی پرل همیشه در گروه تک نفره ی خودش است. علاقه دارد شعرهای بی قافیه بگوید، ته ته اسخر بماند و حباب درست کند و آن پایین بماند بی آنکه غرق شود. چیز دیگری هم هست که پرل بیش از هر چیز، آن را دوست دارد و آن گذراندن وقت با...