قصه صوتی زنجیرزن کوچولو با صدای مریم نشیبا

۰۰:۰۰
۰۰:۰۰
قصه-صوتی-زنجیرزن-کوچولو-با-صدای-مریم-نشیبا

شب بخیر کوچولو

به نام خدا؛ خدای خوب و مهربون و بخشنده، خدای خوبی که شما گل‌های قشنگ رو آفرید؛

سلام، بازم سلام، از اینجا تا آسمون سلام. شکوفه‌های قشنگم، گل‌های خوشبویِ نازم؛ حال و احوالتون که می‌دونم خوبِ؟ خوبِ شکر خدا؛

بچه‌ها این روزا یه روزای خاصیِ، نه؟ بله! توی ماه محرم هستیم.

ماهی که در اون امام سوم حسین(ع) با یارانشون هم‌چنان که می‌دونین به شهادت رسیدن؛

شهادت به این معنیِ که پیش خدا میرن، کسانی که به شهادت می‌رسن؛ درسته؟ می‌دونین؟ اما مطمئناً در ذهن شما کوچولوهای قشنگم در مورد امام حسین و یارانشون و ماجرای کربلا خیلی سوال‌ هست و من از این طریق فرصتم خیلی کوتاهِ از شما خواهش می‌کنم که اگر سوالی در این زمینه داشتین، حتماً از بزرگترا از پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ‌ها، بپرسین که خوب خوب جواب سوالات شما رو میدن.

خوب، حالا میریم سراغ قصه‌ی امشبمون، خیلی قشنگه، گوش بدین اسمش هم هست:« زنجیرزن کوچولو»

تو قصه‌ی امشبمون یه پسر کوچولوییِ که خیلی با ادبه، خیلی مهربونه، اما بچه‌ها یه کمی دلش گرفته!

مامان و بابا ازش خیلی راضین، اونو خیلی دوست دارن، اسمش چیه؟! اسمش علیرضاس.

علیرضا کوچولو پسر خوب و مهربون قصه‌مون؛ علیرضا کوچولو هر روز به پدر و مادر کمک می‌کنه؛ غروب‌ها هم یه جایی میره! بله میره مسجد، میره قرآن گوش می‌کنه.

گاهی هم تو حیاط مسجد وقتی فرصت هست، با دوستاش بازی می‌کنه.

بله! بعضی وقتا بچه‌ها، علیرضا کوچولو با همون دست‌های کوچولوش برای بزرگترا آب خوردن می‌بره.

خلاصه، هر کاری از دستش بر بیاد انجام میده.

گل‌های قشنگم همونطور که براتون گفتم تو ماه محرم هستیم.

علیرضا کوچولوی قصه‌مونم تو این ماه بیشتر از ماه‌های دیگه به مسجد میره و به خادم پیر مسجد کمک می‌کنه؛

اما در مورد دلِ غمگین علیرضا کوچولو، آخه علیرضا دلش می‌خواد یه زنجیر کوچولو داشته باشه، ولی هیچ وقت روش نمی‌شد که به بابای خوب و مهربونش بگه که زنجیر می‌خواد.

یه روز که مثل همیشه با پدرش به مسجد رفته بود، از ته دلش بچه‌ها، از ته دلش آرزو کرد، دستای کوچولوشو بالا برد و گفت:« خدایا! خدای خوب و مهربون که همیشه حرف‌های ما بچه‌ها رو گوش می‌کنی من فقط یه آرزو دارم، دلم می‌خواد یه زنجیر کوچولوی کوچولو داشته باشم، مثل بقیه دوستام برم و برای امام حسین زنجیر بزنم.»

گل‌های قشنگم از طرفی پدر علیرضا کوچولو که می‌خواست فردا شب در شب عاشورا، علیرضا رو به مسجد ببره تصمیم گرفت برای پسر نازنینش یه زنجیر بخره.

گل‌های قشنگم به بقیه قصه خوب خوب توجه کنین.

اون شب گذشت اون شبی که علیرضا دعا کرد؛ فردا صبحش وقتی از خواب بیدار شد، دید که وااای کنار رختخوابش یه زنجیر کوچولو درست همونجور که آرزوشو داشت، هست؛ یه زنجیر کوچولو کنار رخت خوابشه!!

با خوشحالی از جا پرید و بچه‌ها نمی‌دونست چیکار کنه همین جور بالا پایین می‌پرید، از خدای خوب و مهربون تشکر می‌کرد؛

بعد زنجیر رو برداشت و با خوشحالی اومد پایین پیش مامان و باباش؛ برای اونا گفت که:« مادرجون! پدر جون! خدای خوب و مهربون برام یه زنجیر کوچولو فرستاده، همون زنجیری که همیشه آرزوشو داشتم، اونو برام فرستاده حالا میرم پیش دوستام و زنجیر می‌زنم.»

مادر، بچه‌ها! خیلی خوشحال شد که پسر کوچولوشو به این وسیله خوشحال کرده با لبخند گفت:« برو پسرم! اما اینو بدون که خدای مهربون، حرف دل بچه‌های با ادب و مهربونو به گوش پدر و مادرشون می‌رسونه.»

خلاصه، علیرضا کوچولو از مامان و بابا تشکر کرد و از اون به بعد تصمیم گرفت که همیشه حرف‌های دلشو به خدای خوب و مهربون بگه.

یاس‌های خوب و خوشبو و مودب خودم، قصه چطور بود؟ خوشتون اومد؟ خوشحال شدین از اینکه علیرضا کوچولو به آرزوش رسید، صاحب یه زنجیر شد که حالا می‌تونه بره تو دسته و زنجیر بزنه؟!

قربون اون دل‌های مهربونتون عزیزای دلم، خدای خوب و مهربون انقدر شما رو دوست داره که دعاهای شما رو برآورده می‌کنه؛ اما من اعتقاد دارم اگه شما چیزی می‌خواین، اول به مامان و بابا بگین اگر اون‌ها در توانشون بود، براتون حتماً انجام میدن؛ اگر هم نبود خدای خوب و مهربون که از دل شما خبر داره اون وقت بله، وسیله‌ی خاص شما رو فراهم می‌کنه از طریق پدر و مادر؛ که شما هم به آرزوهاتون برسین.

اما! مثل همیشه بگم که یکی از آرزوهای قشنگ شما چیه اینه که همه‌ی بچه‌ها خوب باشن، همه سلامت باشن و به خصوص بچه‌ها سلامت باشن، این دعا رو هیچ وقت فراموش نمی‌کنیم.

گنجشک لالا، سنجاب لالا، آمد دوباره، مهتاب لالا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی

گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ گل زود خوابید، مثلِ همیشه، قورباغه ساکت، خوابیده بیشه؛ لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی

جنگل لا لالا، برکه لا لالا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، شب بر همه خوش، تا صبح فردا، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی، لالا لالایی.

نمایش بازخورد های بیشتر

افزودن دیدگاه جدید

کاربر گرامی شماره تماس، ایمیل شما به هیچ عنوان روی وب سایت رادیوکودک نمایش داده نخواهد شد. اگر می خواهید نام شما نیز بصورت عمومی نمایش داده نشود از عبارت "ناشناس" استفاده نمائید. برای مشاهده بازخوردهای بیشتر در این قسمت کلیک کنید.