داستان کودکانه نرم نرمو و نیوشا - قسمت اول

امروز ۲۴ اردیبهشت هست

نیوشا و مادرش با تکه های پارچه و پنبه یه عروسک 

ساده ی

نرمِ

توپولی

چند رنگ

و

وصله پینه ای

درست می کنند

 

این عروسک انقدر نرم و دوست داشتنی بود که نیوشا اسمش رو نرم نرمو

نرم نرمو حالا نزدیک ترین و همراه ترین دوست نیوشا کوچولو ه

 

نیوشا شب ها براش قصه میگه

  • بز بز قندی
  • خروس زری پیرهن پری
  • کدو قل قله زن

 

هر روز هم موقع ناهار و شام، براش پیش بند می بنده و بهش غذا میده

  • شیر
  • سوپ
  • برنج
  • خورشت

 

و هرجا میره با خودش میبرتش

  • مغازه
  • پارک
  • مهدکودک
  • پاساژ

 

هر موقع خوشحال بود باهاش می خندید

هر موقع ناراحت بود بغلش میکرد

با هم می خوابیدن، با هم بیدار می شدن

با هم کاردستی درست می کردن

با هم اتاق نیوشا رو تمیز می کردن 

با هم کتاب می خوندن

با هم ورزش می کردن

و با هم خیلی کارهای دیگه که دوست داشتن رو انجام می دادن

 

 

روزها و هفته ها از این دوستی می گذره و خلاصه براتون نگم که چقدر نیوشا بیشتر از قبل نرم نرمو رو دوست داشته

یه شب نیوشا موقع خواب آرزو می کنه

ای کاش نرم نرمو عروسک دست ساز نبود و واقعا زنده بود

دقیقا عین یه خواهر یا برادر کوچکتر

میتونستن با هم حرف بزنند

با هم غذا بخورند

با هم بازی های دو نفره انجام بدن

 

صبح فردا

نیوشا، نرم نرمو رو تو بغلش پیدا نمی کنه

هرچی رو تخت رو می گرده میبینه نرم نرمو نیست

خوب که می گرده میبینه عروسک خوشگلش افتاده پائین تخت

مثل هر روز بغلش می کنه و با هم میرن که صبحونه بخورن

 

موقعی که نیوشا میاد پیش‌بند نرم نرمو رو ببنده

یه لحظه احساس می کنه واقعا نرم نرمو داره نگاهش می کنه

 

حالا بعد از اون آرزویی که نیوشا کرد، هر موقع نرم نرمو رو بغل می کنه

احساس می کنه انگار اونم بغلش کرده

 

وقتی باهاش صحبت می کنه

احساس می کنه، نرم نرمو واقعا صحبت هاش رو می شنوه

خیلی براش همه چیز عجیب شده بود

 

از این به بعد هر روز نیوشا با نرم نرمو تجربه های جدیدی دارند

که تو داستان های بعدی، همه آن داستان ها را براتون تعریف می کنم

 

قسمت دوم نرم نرمو و نیوشا را از اینجا بخوانید

.
بسیار عالی مجموعه ی قصه های کوتاه که میدارید خیلی عالیه
ناشناس
.
نفس میگه نرم نرمو باید بره به نیوشا بگه که من زنده شدم و خودت باید اتاقتو تمیز کنی
نفس
.
من خیلی از این داستان کوتاه خوشم اومد و به همه ی دوستام گفتم بخوانن
پریماه شعبانی
.
آوا میگه: نرم نرمو باید بره به نیوشا بگه که اتاقشو خودش بعد از بازی جمع کنه
آوا
نمایش بازخورد های بیشتر

افزودن دیدگاه جدید

کاربر گرامی شماره تماس، ایمیل شما به هیچ عنوان روی وب سایت رادیوکودک نمایش داده نخواهد شد. اگر می خواهید نام شما نیز بصورت عمومی نمایش داده نشود از عبارت "ناشناس" استفاده نمائید. برای مشاهده بازخوردهای بیشتر در این قسمت کلیک کنید.